دشواريهايى كه در راه برنامه امام(ع)روى داد - زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دشواريهايى كه در راه برنامه امام(ع)روى داد

در آن هنگام،زندگانى عمومى اسلامى به طور كلى نزديك بود به هدفى ديگر كه مغاير عقيده
امام بود منجر گردد.عصرى كه عصر امام باقر(ع)با آن آغاز گرديد،آغازى نو بود كه انحراف
سياسى در شكل هدف فكرى در آن خود نمائى ميكرد و آن هدف فكرى،امتداد آن انحراف
سياسى بود كه در مرحله نخستين از كارهاى پيشوايان(ع)از آن سخن گفتيم.

انحراف سياسى كه پيشوايان مرحله نخستين با آن همزمان بودند،تحول يافت و در خلال اين
مدت يعنى در مدت هشتاد سال،يك هدف فكرى و عقيدتى ايجاد شده بود كه با هدف و
عقيده امام اختلاف داشت و از قرار ذيل بود:

1-اين هدف و عقيدت به مرجعيت صحابه كه از مهاجران و انصار وتابعين بودند واگذار شده
بود و خود اين مراجع ميدانستند كه رسول اكرم(ص)

به فرمان حق تعالى،امام على(ع)را به مرجعيت سياسى و فكرى برگزيد به اين اعتبار كه عمق
وجود شخص امام على(ع)در موجوديت دعوت مايه گرفته و بمثابه ستون دعوت اسلامى بود و
پس از امام على(ع)نيز جانشينان اوشايسته اين مقام بودند.خود مردم بخوبى ميدانستند كه
پس از رحلت نبى اكرم(ص)،وقتى در سقيفه اجتماع كردند،اين مرجعيت از امام على سلب
شد.

2-اما مرجعيت فكرى به عنوان مرجعيت رسمى بى مددگار معطل مانده بود و درين مورد
برنامه اى روشن موجود نبود تا اين خلاء را پر سازد و اين امر در عهد ابوبكر و عمر و عثمان
روى داد كه خلفاى سه گانه ضرورت مراجعه كردن به امام على(ع)و ارزش اعانت او را براى
حل مشكلاتى كه كار آنان را دشوار مى نمود،احساس كردند.گرچه ميكوشيدند از مراجعه به
آن امام(ع)خود دارى كنند (3) .

پس از پايان عصر صحابه،عصر تابعين آغاز گرديد و رفته رفته نزديك بودتا عصر جديد يعنى
تابعين تابعين نيز آغاز شود.

در آن عصر،دولت اسلامى و جامعه اسلامى با مسائلى روبرو شد كه بصورتى جديد،گرفتار اين
خلاء فكرى و سياسى بود.

علت اين احساس عوامل زير بود:

الف-تابعين تابعين كه از ابناى عصر بودند از مصادر اسلام محسوب مى شدند و از كتاب و
سنت دور افتاده بودند و بواسطه بعد زمان از عهد نبى اكرم(ص)،جدا شده بودند.آن نسل از
زمان و شرايط و مناسبات كتاب وسنت نبوى دور افتاده بود و ازين روى روزى بر آمد كه در
قرآن،معضلاتى مشاهده كردند كه معلول دورى از زمان رسول اكرم(ص)بود.

ب-آنان اعتقاد داشتند كه پيامبر خدا(ص)هيچكس را به منظور اداره مكتب رسالت تربيت
نفرموده و هيچكس را آماده مرجعيت فكرى و سياسى نكرده است و آموزش خاص عقيدتى
درباره كسى منظور نداشته است بلكه،همه آنچه رسول اكرم(ص)انجام داد-به نظر آنان-تنها
اين بود كه رهبرى دعوت را به امت واگذاشت و مهاجر و انصار را ضميمه يكديگر فرمود تا پس
از او دعوت را رهبرى كنند.

/ 173