موضع رسول اكرم در مورد آينده دعوت
درين مبحث بايد،مساله اى بزرگ و مهم را كه مسلمانان در آن اختلاف كرده اند،بررسى كنيم.
اين مساله،جانشينى نبى اكرم(ص)و آينده دعوت ورهبرى آن پس ازو مى باشد.بايد موضع
رسول اعظم را كه درين بحث به تحقيق آن مى پردازيم،طورى باشد كه نتيجه از آن بدست
آوريم و مساله دعوت راكه او(ص)رهبرى آن را عهده دار بود،بايد رسيدگى كرد و از شكل
گيرى آن اجتماع و نوع و شرايطى كه مردم در جو آن مى زيستند،نتيجه منطقى گرفت.
پيامبر بزرگوار پيش از وفات مى دانست كه اجل نزديك است و در«حجة الوداع »با وضوح اين
مطلب را باز گفت (8) مرگ او را غافلگير نكردو وفات وى(ص)ناگهانى نبود.پس فرصت كافى
داشت تا در مساله آينده دعوت پس از خود بينديشد.حتى اگر عامل ارتباط غيبى را هم در
نظر نگريم و از رعايت الهى و آگاه شدن از طريق وحى نيز چشم بپوشيم،باز مى بينيم كه آن
رسول قائد(ص)از نزديكى رحلت خويش آگاه بوده است.
در پرتو اين اطلاع مى توان دانست كه نبى اكرم آينده دعوت را به روشنى مى ديده و يكى از
سه راه ممكن را در پيش روى داشته است.
راه نخست
رسول اكرم مى توانست در مورد آينده دعوت موضع منفى اتخاذ كند ودر رهبرى دعوت و
توجيه آن به زمان زندگانى خود اكتفا ورزد و آينده را به اوضاع و احوال و تصادف واگذارد.
اين عمل منفى را نمى توان در مورد نبى اكرم(ص)فرض كرد زيرا چنين نحوه عمل از يكى از
دو امر ناشى مى گردد كه هيچيك با حضرت تناسب نداشته است.