آيا خوددارى امام(ع)در مصالحه از روى عناد بوده است؟
در زندگانى امام(ع)پديده مهمى وجود داشت كه اينك درباره آن به گفتگو مى پردازيم و آنپافشارى امام و تاكيد آگاهانه اوست از آغازى كه زمام امور را در دست گرفت تا آنگاه كه به
خون خود در غلطيد،هر شكل وهر كارى كه در راه پاكسازى انحراف با آن روبرو ميگرديد،رد
ميكرد و هرگزبهيچ صورت به حساب امت بر سازش و آشتى با انحراف بر نيامد.اين پديده!98
كه در حقيقت عبارت بود از نپذيرفتن سازش،توجه بيشتر مورخان قديم و جديدرا به خود
جلب كرده است.اما ميان نتيجه گيرى آنان،با واقعيت تاريخى وفهم صحيح از حقيقت طبيعت
امام(ع)،شكافى عميق موجود است.ما ميكوشيم اين پديده را در سطح سياسى و فقهى مورد گفتگو قرار دهيم.
سطح سياسى
در عصر امام(ع)مردمى مى زيستند كه بر خوردشان درباره امام(ع)و چاره جوئى شان در مسائل حكومت و پافشارى براى نپذيرفتن هر گونه سازش و نيمه كار
گذاشتن امور،رنگى از رنگهاى عناد داشت و در نتيجه اين مساله را دشوارتر ميساخت و براى
دولت ايجاد ناراحتى ميكرد.اين مشكلات را به اين منظور در دولت ايجاد ميكردند كه امام(ع)
از مواجهه با دشواريها و حل آن ناتوان گردد و از اداره اصول مهم كشور بازماند و نتواند بنا به
تجربه خودهر جا كه ميخواهد برود و هر كار كه ميخواهد بكند تا جائى كه
مى بينيم «مغيرة بن شعبه »به آن بزرگوار پيشنهاد ميكند كه معاويه را همچنان در سمت
واليگرى شام برقرار گذارد تا در آن ناحيه آرامش حكمفرما شود.او اميدوار بود كه اگر معاويه در شام ابقا شود،به امام سر تسليم فرودآورد و با او بيعت مى كند
و آنگاه كه در سراسر كشور كار بيعت پايان گرفت و اوضاع و احوال اقتضا كرد،امام او را تغيير
دهد.اما موضع امام(ع)در مورد همه اين اقسام صلح و سازش،موضع عدم سازش بود.بلكه با رد
كردن اين درخواستها،خط سياسى خود را به تاكيدبيان مى فرمود زيرا ميگفت:«من
اندوهگينم كه كار اين امت را ديوانگان وبدكاران به دست گيرند و آنگاه مال خدايرا دست
بدست بگردانند و بندگان حق را زير منت خود در آورند،با نيكوكاران بجنگند و با فاسقان
همكارى كنند.چه،بعضى از آنان كه اكنون در ميان شمايند،شرب حرام ميكردند و بعضى آنان
در زمان اسلام حد خورده اند،و بعضى از آنان وقتى اسلام آوردندكه براى آنان «رضيحه »داده
شد (9) .»
در مورد اموال غصبى و بازگردانيدن آن به بيت المال فرمود:«...و هرمالى را كه او(عثمان)از
مال خدا به ديگران داده باشد،به بيت المال بازميگردانم.چه،هيچ چيز حق را از ميان نمى برد..
.كسيكه حق بر او تنگ باشد،ستم بر او تنگ تر است (10) ».از اينجاست كه برخى از معاصران امام و نيمى از مورخان تا زمان ماهنوز ميگويند كه امام
مى توانست از جنبه سياسى،رهائى مسلم و پيروزى محقق را بر دشمنان خود بدست آورد اما
در صورتيكه زد و بندهاى سياسى رامى پذيرفت و آنگونه سازش را قبول ميكرد.