امام صادق در برنامه اصلاحى
امام(ع)عمل دگرگونسازى و اصلاحى خود را به دو شكل از شكلهاى عمل بطور مستقيمانجام مى داد:1-فعاليت و كوشش كه شامل روابط هماهنگى و امكانهاى امت بود.فعاليت وى(ع)آشكارا بود،چه انتقال قدرت كه پس از زوال حكومت بنى اميه مستقيما روى
داده بود،امام را از خشم و حمله فرمانروايان و مراقبت شديدآنان در امنگاه نگاه داشت،نيز
روى آوردن مسلمانان به فقيهان و دانشمندان براى شناختن قانون اسلامى در حل مشكلات
فردى و اجتماعى آنان،امام را ازفشارهاى دولت مصون ميداشت.اين عوامل و جز آن،به امام(ع)يارى ميكرد تا كار خود را با روش علنى و ظاهرى ادامه دهد
بى آنكه فعاليت آشكار خود را با عمل سياسى بى پرده همراه كند.بلكه،امام(ع)فعاليت و
كوشش خود را با مساعى عملى سخت كوشانه آغاز و حوزه فكرى و ثمر بخش خويش را كه
بزرگان فقها و متفكران عظيم از آن بيرون آمدند،در صفوف امت،افتتاح كرد،و پس از او،
ازشاگردان مكتب ايشان،ثروتى فرهنگى براى امت بر جاى ماند.بعضى از شاگردان نامى آن بزرگوار عبارت بودند از:«هشام بن حكم » و«مؤمن الطاق »و«محمد
بن مسلم »و«زرارة بن اعين »و غير آنان كه جانشين وى گرديدند.«حركت علمى او آن سان گسترش يافت كه سراسر مناطق اسلامى رادر برگرفت » (1) و«مردم از
علم او چيزها ميگفتند و شهرت او در همه شهرهاپيچيده بود» (2) .جاحظ در مورد امام گويد:«امام صادق(ع)چشمه هاى دانش و حكمت را در روى زمين
شكافت و براى مردم درهايى از دانش گشود كه پيش ازومعهود نبود و جهان از دانش وى
سرشار گرديد». (3)
هدف امام در پشت روش علنى او و ظهور فعاليت علمى و فكرى او،چاره جهل امت از جهت
عقيده به مكتب و نظام آن بود،و ايستادگى در برابرامواج كفرآميز و شبهه هاى گمراه كننده
آن و حل مشكلهائى كه از تاثير انحراف ناشى شده بود.فعاليتهاى امام در زمينه علمى بود و با
دو روش تحقق يافت.