آنگاه درد دلهايش را شروع كرد ، آن تقسيم بندي معروف : الناس ثلاثه ( 1 ) مردم سه دسته هستند : عالم رباني ، متعلمين ، و مردمان همج رعاع ، و بعد شكايت از اينكه كميل ! من آدم لايق پيدا نمي كنم كه آنچه را مي دانم به او بگويم . يك افرادي آدمهاي خوبي هستند ولي احمقند ، يك عده اي افراد زيركي هستند ولي ديانت ندارند و دين را وسيله دنيا داري قرار مي دهند . مردم را تقسيم بندي كرد و همه شكايت از تنهايي خود : كميل ! من احساس تنهايي مي كنم ، من تنهايم ، ندارم آدم قابل و لايق كه اسراري را كه در دل دارم به او بگويم .
در آخر يكمرتبه مي گويد : بله ، البته زمين هيچگاه خالي نمي ماند : اللهم بلي ! لا تخلو الارض من قائم لله بحجة ، اما ظاهرا مشهورا ، و اما خائفا مغمورا ، لئلا تبطل حجج الله و بيناته . يحفظ الله بهم حججه و بيناته ، حتي يودعوها نظراءهم ، و يزرعوها في قلوب اشباههم . فرمود :
بله ، در عين حال هيچوقت زمين از حجت خدا خالي نمي ماند ، يا حجت ظاهر آشكار و يا حجتي كه از چشمها پنهان و غايب است.
اولين باري كه اثر اعتقاد مهدويت را در تاريخ اسلام مي بينيم كه ظهور مي كند ، در جريان انتقام مختار از قتله امام حسين عليه السلام است . جاي ترديد نيست كه مختار مرد بسيار سياستمداري بوده و روشش هم بيش از آنكه روش يك مرد ديني و مذهبي باشد روش يك مرد سياسي بوده است . البته نمي خواهم .1 الناس ثلاثة : فعالم رباني ، و متعلم علي سبيل نجاش ، و همج رعاع.
بگويم مختار آدم بدي بوده يا آدم خوبي بوده است ، كار به آن جهت ندارم . مختار مي دانست كه ولو اينكه موضوع ، موضوع انتقام گرفتن از مردم قتله سيدالشهداء است و اين زمينه ، زمينه بسيار عالي ئي است اما مردم تحت رهبري او حاضر به اين كار نيستند . شايد ( بنابر روايتي ) با حضرت امام زين العابدين هم تماس گرفت و ايشان قبول نكردند . مسئله مهدي موعود را كه پيغمبر اكرم خبر داده بود مطرح كرد به نام محمد ابن حنفيه پسر اميرالمؤمنين و برادر سيد الشهداء ، چون اسمش محمد بود ، زيرا در روايات نبوي آمده است " اسمه اسمي " نام او نام من است . گفت : ايها الناس ! من نايب مهدي زمانم ، آن مهدي ئي كه پيغمبر خبر داده است . ( 1 ) مختار مدتي به نام نيابت از مهدي زمان ، بازي سياسي خودش را انجام داد . حال آيا محمد ابن حنفيه واقعا خودش هم قبول مي كرد كه من مهدي موعود هستم ؟ بعضي مي گويند قبول مي كرد براي اينكه بتوانند انتقام را بكشند ، ولي اين البته ثابت نيست . در اينكه مختار محمد ابن حنفيه را به عنوان مهدي موعود معرفي مي كرد شكي نيست ، و بعدها از همين جا مذهب كيسانيه پديد آمد . محمد ابن حنفيه هم كه مرد گفتند مهدي موعود كه نمي ميرد مگر اينكه زمين را پر از عدل و داد كند ، پس محمد ابن حنفيه نمرده است ، در كوه رضوي غايب شده است .
. 1 اين را هم توجه داشته باشيد : از صدر اسلام ، زمان ظهور مهدي ( ع ) هيچوقت مشخص نشده است . البته يك خواصي مي دانستند پسر كي پسر كي پسر كي ، ولي در رواياتي كه پيغمبر همينقدر فرمود : " مهدي ازاولاد من حتما بايد ظهور كند " چيزي كه تاريخ آن را نيز مشخص نمايد وجود نداشت .