سیری در سیره ائمه اطهار

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 144/ 36
نمايش فراداده

مسلمين چرخيد كه مواد قرار داد خودبخود از طرف خود قريش از بين رفت و يك شور عملي و معنوي در مكه پديد آمد . داستان شيريني نقل كرده اند كه مردي از مسلمين به نام ابوبصير كه در مكه بود و مرد بسيار شجاع و قويي هم بود فرار كرد آمد به مدينه . قريش طبق قرار داد خودشان دو نفر فرستادند كه بيايند او را برگردانند . آمدند گفتند ما طبق قرار داد بايد اين را ببريم . حضرت فرمود :

بله همينطور شكنجه بودند همينكه اطلاع پيدا كردند كه پيغمبر كسي را جوار نمي دهد ولي او رفته در ساحل دريا و آنجا نقطه اي را مركز قرار داده ، يكي يكي رفتند آنجا . كم كم هفتاد نفر شدند و خودشان قدرتي تشكيل دادند . قريش ديگر نمي توانستند رفت و آمد بكنند . خودشان به پيغمبر نوشتند كه يا رسول الله ! ما از خير اينها گذشتيم ، خواهش مي كنيم به آنها بنويسيد كه بيايند مدينه و مزاحم ما نباشند ، ما از اين ماده قرار داد خودمان صرف نظر كرديم ، و به همين شكل صرف نظر كردند . به هر حال اين قرار داد صلح براي همين خصوصيت بود كه زمينه روحي مردم براي عمليات بعدي فراهم تر بشود ، و همين طور هم شد ، عرض كردم مسلمين بعد از آن در مكه آزادي پيدا كردند ، و بعد از اين آزادي بود كه مردم دسته دسته مسلمان مي شدند ، و آن ممنوعيتها به كلي از ميان برداشته شده بود . حال وارد شرايط زمان امام حسن و شرايط زمان امام حسين بشويم ، ببينيم كه آيا دو جور شرايط بوده است كه واقعا اگر امام حسن به جاي امام حسين بود كار امام حسين را مي كرد و اگر امام حسين هم بجاي امام حسن بود كار امام حسن را مي كرد ، يا نه ؟ مسلم همين طور است . فقط نكته اي عرض بكنم و آن اين كه اگر كسي بپرسد آيا اسلام دين صلح است يا دين جنگ ؟ ما چه بايد جواب بدهيم ؟ به قرآن رجوع مي كنيم . مي بينيم در قرآن ، هم دستور جنگ رسيده و هم دستور صلح . آيات زيادي راجع به جنگ با كفار و مشركين داريم :

و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ( 1 ) ، و آيات

. 1 سوره بقره ، آيه . 190