آن حضرت نه تنها در مسائل اقتصادى و رفع مشكلات روزمره ى مردم پيشگام بود، حتى از نظر اخلاقى و عواطف انسانى و ارشاد و هدايت مردم نيز به كمك آنان مى شتافت و مصالح مردم را پى گيرى مى كرد و در حقشان دعا مى فرمود و از اين طريق فرزندان خويش را به چنين عواطف اسلامى و انسان ساز پرورش مى داد.
حضرت امام حسن عليه السلام مى فرمايند: شبى مادرم را ديدم كه تا صبح به عبادت پرداخت و مرتب مؤمنين و ديگران را دعا مى كرد، ولى در حق خود ساكت بود. از علت آن پرسيدم، فرمود: اول همسايه و ديگران، سپس خودمان.
[رايت امى فاطه قامت فى محرابها... و سمعتها تدعو للمؤمنين والمؤمنات و تسميهم و تكثر الدعإ؛ّّ لهم و لاتدعو لنفسها بشى فقلت لها: يا اماه! لم لاتدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؟ فقالت: يا بنى الجار ثم الدار. (وسائل، ج 4، ص 1150، ح 7-محجة البيضاء، ج 4، ص 208 و بحار ج 43، ص 81 و...).] شبيه اين حديث از امام موسى بن جعفر عليه السلام صادر گرديده [وسائل الشيعه، ج 4، ص 1151، ح 8- بحارالانوار، ج 43، ص 82، ح 4.] و نشان مى دهد كه آن حضرت تا چه حدى سوز اجتماعى و نوع دوستى داشته است و ديگران را بر خود و خوديها مقدّم مى داشت.
و در يك قضيه تاريخى ديگر آمده است، كه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام همچون اميرالمؤمنين على عليه السلام براى بهبودى حسن و حسين عليهم السلام از مريضى، سه روز روزه نذر كرده بود و هنگام انجام دادن آن، مجبور شد براى يك نفر يهودى بنام شمعون در خانه خودش كار استيجارى نموده و از اجرت آن نان جو تهيه نمايد....
چنانچه در تفسير سوره ى هل اتى (دهر) آمده است فاطمه و على و ديگر خانواده ى او سه روز روزه گرفتند و هر شب موقع افطار غذاى خويش را به ترتيب به: مسكين، يتيم، كافر و اسير دادند و همين سوره در مناقب آن حضرت و ساير اهل بيت نازل گشت....
[فرائد السّمطين، ج 2، ص 54، ش 383- بحارالانوار، ج 35، ص 237- تفاسير مختلف ذيل آيات مربوطه...] اگر امام حسين عليه السلام سه بار اموالش را با فقرا تقسيم نموده و دوبار خلع يد كرده است. در دامان پر مهر و انسان ساز فاطمه عليهاالسلام پرورش يافته... (خرج من ماله مرتين و قاسم الله ثلاث مرّات ماله) [شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 10، فرائد، ج 2، ص 123، ش 423.] و همچنين فرزندان ديگرش كه جاى بحث آن نيست.
يكى از عوامل مؤثر در سلامت و نشاط روحى و جسمى كودك، تغذيه سالم، حلال و دوست داشتنى براى او يعنى شير مادر است. كه البته اين امر تأثيرگذار در شخصيت انسانهاى بزرگ مى باشد. با دقت در سيره فاطمه زهرا عليهاالسلام درمى يابيم كه امر تغذيه كودكان دقيقاً مورد علاقه ايشان بوده است. علاوه بر اين نبايد از تأثيرگذارى متقابل روح و جسم غافل بود بى شك يك جسم بيمار روح را پژمرده و بى نشاط مى سازد همانگونه كه روح افسرده موجب اخلال در فعاليتهاى بدن مى گردد. بارها در تاريخ خوانده ايم كه گاه فاطمه زهرا عليهاالسلام شكم فرزندان را به قيمت گرسنگى خود سير مى كرد. زمانى كه مسلمانان به علت كمبود آب سخت در مضيقه بودند فاطمه عليهاالسلام حسن و حسين عليهاالسلام را نزد پيامبر برد و عرض كرد اى رسول خدا فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگى در توان آنها نيست پيامبر كه نگرانى دخترش را در اين رابطه بجا و بموقع ديد زبان مباركش را در دهان حسن و حسين عليهاالسلام قرار داد و با تر كردن دهان آنها حضرت زهرا عليهاالسلام را از نگرانى درآورد و آن دو طفل كوچك را نيز از تشنگى مفرط نجات داد. يكى از وظايف والدين به ويژه مادر مراقبت از سلامتى جسمى فرزندان است. حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان مادرى نمونه در اين مورد نيز حساسيت خاص داشتند كه نمونه اى از آن در قصه سوره هل اتى و مريضى حسنين و نذر سه روز فاطمه عليهاالسلام براى بازگشت سلامتى و صحت به فرزندان خود مى باشد.
1- مادر بايد با كودك خود مأنوس باشد و با آنان بازى كند.
2- در حين بازى يكى از بهترين شرائط براى يادگيرى كودك است.
3- مادر بايد در هنگام بازى با كودك به او مطالب اخلاقى را تعليم دهد.
4- يكى از بهترين راهها براى آموزش كودكان استفاده از شعر است.
5- استفاده از شعر براى كودكان جالب و براى فهم و درك مطالب او مفيدتر است.
6- مربيان و مادران بايد به محتواى اشعار كودكان توجه جدى داشته باشند.
7- در اشعار و ادبيات كودكان، بايد آنان را دعوت به نيكيهاى اخلاقى و پيامهاى عالى اخلاقى كنيم.
8- در شعر كودكان بايد به او الگو معرفى شود (اِشْبَهْ اَباكَ)
9- در تعليمات كودكان بايد آنان را با دستورات اخلاقى آشنا نمود. (حضرت زهرا عليهاالسلام سه دستور اخلاقى داشتند)
10- در ضمن سفارشات اخلاقى مثبت بايد كودك را از همنشينى هاى سوء نيز پرهيز داد. چون حضرت زهرا عليهاالسلام يك پرهيز اخلاقى هم در شعرها داشتند.
11- ما نبايستى كودكان را كم ظرفيت و غير مستعد براى تعليم مطالب جدى و اساسى بدانيم همچنانكه ديديم حضرت زهرا عليهاالسلام مطالبى اساسى را به فرزندان خود تعليم مى دهد.
12- مادران بايد از همان كودكى به تلقينات مثبت اخلاقى به كودك و آموزش آنها توجه كنند همچنانكه فاطمه زهرا عليهاالسلام از همان كودكى حق طلبى، عبادت و... را به كودكان خود آموزش مى دادند.
13- براى تربيت كودكان بايد از سبكهاى هنرى و ذوقى استفاده كرد. همچنانكه حضرت زهرا عليهاالسلام از شعر براى بازى با فرزند خود بهره گيرى مى نمايد.
14- در مقايسه دو شعرى كه حضرت زهرا عليهاالسلام براى امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام مى خوانند فهميده مى شود اين دو كودك داراى روحيات متفاوت از همديگر بودند و حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان بهترين مادر، تشخيص اين تنوع و تفاوت در روحيات و شخصيت كودكان خود را داده بود و در تربيت آنان اين تفاوت را ملاحظه مى نموده است شعر حضرت زهرا براى امام حسين عليه السلام اين است:
(حسين جانم تو، به پدرم رسول اللَّه شباهت دارى نه به پدرت على.)
حضرت فاطمه عليهاالسلام آن چنان به بچه هايش علاقه مند بود، كه حتى نسبت به ايام بعد از خود نيز حساس بود و به اميرالمؤمنين على عليه السلام كه شوهر معصوم آن حضرت و پدر معصوم فرزندان او مى باشد، سفارش بچه هايش را مى كرد.
فاطمه عليهاالسلام در بستر بيمارى كه سرانجام به شهادت و ارتحال آن حضرت انجاميد، در مورد بچه هايش دو نوع وصيت كرد: نخست در مورد انتخاب همسر، كه به بچه هاى فاطمه عليهاالسلام مهربان باشد. دوم برخورد محبت آميز اميرالمؤمنين با آنان و اينكه على عليه السلام از هر دو شب يك شب را در كنار بچه هاى داغ ديده فاطمه عليهاالسلام بخوابد. اينك به متن هر دو وصيت مى پردازيم:
قالت فاطمه: اوصيك اولا ان تتزوج بعدى ابنه اختى امامه فانها تكون لولدى مثلى....
[ عوالم، ج 11، ص 503- جلاءالعيون، ج 1، ص 218. ] فاطمه ى زهرا به على عليه السلام وصيت كرد، كه بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج كن، زيرا او به فرزندانم مثل من مهربان است...
و در مورد فراز دوم آمده است كه چون على عليه السلام به بالين فاطمه عليهاالسلام آمد، او را در حالت احتضار ديد، و لذا خطاب به فاطمه عليهاالسلام گفت: اى فاطمه! با من (پسرعمويت على بن ابيطالب) حرف بزن. در اين حال آن حضرت چشمانش را باز كرد و به سوى اميرالمؤمنين نگاه كرد و گريه نمود و على عليه السلام نيز شروع به گريه كرد. فاطمه عليهاالسلام گفت: يا على! من در آستانه ى مرگ قرار گرفته ام و چاره اى از آن نيست و اينكه مى دانم بعد از من بايد ازدواج كنى.
فان تزوجت امرأة اجعل لها يوما، و اجعل لاولادى يوماً و ليلة، يا ابالحسن! و لاتصح فى وجوههما فيصبحان يتيمين غريبين منكسرين فانهما بالامس فقدا جدهما واليوم يفقدان امهما....
[بحارالانوار، ج 43، ص 178.]
چنانچه ازدواج كردى، اگر شبى با همسرت بودى، شب ديگرى را با يتيمان زهرا باش. يا ابالحسن هرگز به بچه هايم داد مزن، زيرا آنان بعد از من يتيم و غريب و دلشكسته مى گردند و برايشان بسيار دشوار است كه ديروز جدشان پيامبر را از دست دادند و امروز مادرشان را....
شكى نيست كه اميرالمؤمنين على عليه السلام معصوم بوده و هرگز برخلاف صواب گام برنمى دارد و به بچه هايش با تمام توان محبت و نوازش مى كند، ولى وصيت اينگونه ى فاطمه عليهاالسلام، حكايت از سوز شفقت آن مادر عزيز مى نمايد كه حتى سرنوشت بچه هايش را در ايام بعد از خود ناديده نمى گيرد....
دختر گرامى رسول خدا در مسائل علمى نيز مانند ساير ويژگيهاى اخلاقى و انسانى، از امتيازات بسيار بالايى برخوردار بود، زيرا آن حضرت ارتباط قوى به عالم غيب داشت و مستقيماً با جبرئيل امين و ساير ملائك به گفتگو مى پرداخت و اخبار گذشته و آينده جهان را از آنان دريافت مى داشت.
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در ميان امت اسلامى تنها زنى است كه داراى مقام ارجدار عصمت مى باشد و بدين وسيله علوم و آگاهيش به عالم غيب، كه از علوم الهى سرچشمه مى گيرد، بستگى دارد و پايان و حدودى بر آن متصور نيست و تمام مسائل جهان را در كليه ى دورانها مى دانست و آنها را مو به مو خبر مى داد.
قال رسول اللَّه (ص): ان اللَّه جعل علياً و زوجته و ابناءه حجج على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقيم.
[عوامل، ج 11، ص 78.] پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: خداوند متعال على و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهاى علم و آگاهى در ميان امت من هستند، هركس به آنان تمسك نمايد، به راه راست هدايت يافته است.
در اين حديث فاطمه ى زهرا عليهاالسلام مانند اميرالمؤمنين عليه السلام و ساير حضرات معصومين دروازه ى علم و عامل هدايت مردم شناخته شده اند. بنابراين آن حضرت علاوه بر اينكه حجت خدا در ميان امت اسلامى بوده، نقش آموزشى و پرورشيش نيز از اين حديث استفاده مى گردد. (من اهتدى بهم).
قال النبى لها: اى شى ءٍ خير للمرأة؟ قالت: ان لاترى رجلاً و لايراها رجلٌ، فضمها اليه و قال: ذرية بعضها من بعضٍ.
[بحارالانوار، ج 43، ص 84.] پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به فاطمه عليهاالسلام گفتند: براى زن چه چيز خوب است؟ آن حضرت فرمودند: زن مردى را نبيند و مرد نيز زن را نبيند، رسول گرامى اسلام چون اين جواب صحيح را شنيد، دخترش را در آغوش گرفته و فرمود: ذريه اى است كه بعضى از بعض ديگر بهتر.
اين حديث نيز علم و آگاهى فاطمه عليهاالسلام را در بر دارد، كه باعث تعجب و تحسين رسول خدا قرار گرفته است.
عن ابى عبداللَّه عليه السلام: ان فاطمة عليهاالسلام مكثت بعد رسول اللَّه (ص) خمسة و سبعين يوماً، و كان دخلها حزن شديد على ابيها، و كان يأتيها جبرئيل فيحسن عزاها على ابيها و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيها و مكانه، و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان علىٌّ يكتب ذلك.
[اصول كافى، ج 1، ص 458، ح 1.] حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايند: مادرم فاطمه عليهاالسلام پس از رحلت پدرش هفتاد و پنج روز زندگى كردند، ولى در اين ايام بسيار محزون بود و در فراق پدر مى سوخت. در طول اين مدت جبرئيل به حضور زهرا مى رسيد، و او را در عزاى پدر تسليت مى گفت، و دلش را از غصه ها آرام مى ساخت و از جايگاه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و اخبار او آگاهش مى كرد، حتى اخبار آينده را در مورد فرزندانش به اطلاع او مى رسانيد و اميرالمؤمنين على عليه السلام نيز آنها را مى نوشت.
عن علىٍّ عليه السلام قال: كنا عند رسول اللَّه (ص) فقال: اخبرونى اى شى ءٍ خير للنساء؟ فعيينا بذلك كلنا حتى تفرقنا، فرجعت الى فاطمة عليهاالسلام فاخبرتها بالذى قال لنا رسول اللَّه (ص) و ليس احدٌ منا علمه و لاعرفه. فقالت: ولكنى اعرفه: خير للنساء ان لايرين الرجال و لا يراهن الرجال، فرجعت الى رسول اللَّه (ص) فقلت: يا رسول اللَّه (ص) سألتنا: اى شى ءٍ خيرٌ للنساء؟ خير لهن ان لايرين الرجال و لا يراهن الرجال، فقال (ص): من اخبرك فلم تعلمه و انت عندى؟! فقلت: فاطمة، فاعجب ذلك رسول اللَّه (ص) و قال: ان فاطمة بضعة منّى.
[وسائل الشيعه، ج 14، ص 43، ح 7، عوالم، ج 11، ص 179، بحار، ج 43، ص 54.] على عليه السلام مى فرمايند: ما در حضور پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نشسته بوديم، حضرت سؤالى را مطرح كردند ولى كسى جواب آن را نداشت و آن اين بود كه: چه چيزى براى زنان خوب است؟ چون من به خانه مراجعت نمودم، قضيه را به اطلاع فاطمه عليهاالسلام رساندم، آن بانوى عزيز فرمودند: من جوابش را مى دانم و آن اينكه: زنان مردان را نبينند و مردها زنان را على عليه السلام مى فرمايند چون من اين جواب را از فاطمه عليهاالسلام شنيدم، به حضور پيامبر رسيده و عرض كردم: يا رسول اللَّه شما سؤالى فرموديد كه: چه چيز براى زنان خوب است؟ اينك من جواب آن را مى گويم و آن اينكه: زنان مردان را نبينند و مردها زنان را .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: يا على! تو هنگامى كه در نزد من بودى جواب اين سؤال را ندانستى. على عليه السلام مى گويد؛ جواب دادم: من از فاطمه عليهاالسلام ياد گرفتم.
رسول خدا با تعجب فراوان از آگاهى فاطمه عليهاالسلام فرمودند: فاطمه عليهاالسلام پاره ى تن من است.
اين حديث به صراحت اعلان مى دارد كه علم و آگاهى فاطمه عليهاالسلام از تمام اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيشتر بود، حتى اميرالمؤمنين على عليه السلام نيز با آن همه توانايى علمى هرچند در مسأله بالخصوص، در برابر علم فاطمه عليهاالسلام زانو زده و از او جواب اين پرسش را آموخته است، تا جايى كه اين مهم، باعث تعجب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نيز گرديده است.
اگر چه ما معتقديم كه اميرالمؤمنين در تمام زمينه ها بر تمام انسانها، جز پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، برترى دارند. (در اين مورد به كتاب آفتاب ولايت به قلم نگارنده مراجعه فرماييد).
شبيه اين موضوع حديث ديگرى است از اميرالمؤمنين كه مى فرمايند:
رسول خدا از اصحابش سؤال كردند: زن چيست؟ گفتند: عورت است، سؤال دوم را مطرح كردند كه: زن چه زمانى به خدا نزديكتر مى گردد؟ كسى جواب آن را نداشت. اما چون فاطمه عليهاالسلام اين سؤال را شنيد، بى درنگ فرمود: آن هنگامى است كه زن در داخل خانه اش بنشيند. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله چون اين جواب را شنيدند فرمودند: فاطمه پاره ى تن من است.
[بحارالانوار، ج 43، ص 92: سأل رسول اللَّه اصحابه عن المرأة ماهى؟ قالوا عورة، قال فمتى تكون ادنى من ربّها؟ فلم يدروا فلمّا سمعت فاطمة ذلك قالت: ادنى ماتكون من ربّها ان تلزم قعر بيتها، فقال رسول اللَّه: انّ فاطمة بضعة منّى.]