زن‍دگ‍ان‍ی‌ ت‍اث‍ران‍گ‍ی‍ز س‍ی‍ده‌ زن‍ان‌ ف‍اطم‍ه ‌(ع‌) دخ‍ت‍ر م‍ح‍م‍د (ص‌)

سید جعفر شهیدی

نسخه متنی -صفحه : 127/ 24
نمايش فراداده

خواستگارى حرقه، دختر نعمان بن منذر را متذكر مى شود كه خسرو پرويز وى را از نعمان خواستگارى كرد، ولى نعمان با اين كه حاكم و دست نشانده خسرو بود، از كثرت محبّتى كه به دختر خود داشت، راضى نشد او را شوهر دهد.

عبدالله عفيفى و عمر ابوالنصر از اين داستان چنين نتيجه مى گيرند كه دختر نزد اعراب به اندازه اى بزرگ بوده كه حاضر نمى شدند او را به يك اجنبى شوهر دهند(1) و (2) حتى

1 ـ فاطمه بنت محمد، صص30 ـ 28 و زندگانى فاطمه، ص19 ـ 17

2 ـ عبدالله عفيفى در كتاب «المرأة العربية في الجاهلية و اسلامها» به اين داستان اشاره كرده، مى گويد: خسرو پرويز، حرقه دختر نعمان بن منذر را خواستگارى نمود ولى نعمان با اينكه حاكم و دست نشانده او بود، حاضر نشد دخترش را به دربار ايران بفرستد و در پاسخ فرستاده خسرو عذر آورد.

پرويز كه انتظار جواب منفى نداشت، خشمگين شد و نعمان را به دربار احضار كرد.

نعمان سرپرستى دخترش را به هانى بن قبيصه شيبانى سپرد و به دربار خسرو پرويز رفت. پادشاه ايران به كيفر نافرمانى دستور داد نعمان را زير پاى فيل انداختند، تا گوشت و پوستش پاره گرديد. پس از مرگِ نعمان، خسرو مجدداً حرقه را از نگاهبان وى خواستگارى كرد، ولى هانى نيز پيشنهاد خسرو را نپذيرفت. بالأخره خسرو براى اينكه عرب هاى نافرمان را تنبيه كند، سپاهى بدانسوى فرستاد ولى سربازان ايران در ذى قار از سپاه عرب شكست خوردند و جنگ به نفع عرب ها پايان يافت.