راز زدایی از پیام متن هرمنوتیک بولتمان و گستره راز زدایی در تفسیر متون دینی

علیرضا قائمی نیا

نسخه متنی -صفحه : 8/ 7
نمايش فراداده

براساس اين فلسفه طبيعي اموري مانند معجزه، آخرت و غيره قابل قبول نيستند. چنانكه پيش‏تر گفتيم اين فلسفه پيامد علوم نوين نيست و مي‏توان راه حلهاي فلسفي ديگري براي اين قبيل از امور ارائه داد كه با علوم و جهان‏بيني نوين همخوان باشند.

عامل دوم، اگزيستانسياليسم است. اين فلسفه نقش كليدي را در تفسير وجودي بولتمان از عهد جديد ايفا مي‏كند. برخورد راديكال بولتمان با باورهاي عهد جديد بر جهان‏بيني نوين بشر متكي نيست، بلكه بر پايه برداشتي خاص از آزادي و سرنوشت بشر و فهم او از خود و امكاناتش استوار شده است كه همه از اگزيستانسياليسم ناشي شده‏اند.

تفسير وجودي بولتمان شباهت بسياري با تأويل‏هاي عرفاني دارد، با اين تفاوت كه بولتمان بر خلاف عرفا باورهاي قطعي را كنار مي‏نهد و سپس به تفسير وجودي مي‏پردازد. اين گونه تفسير را تا آنجا مي‏توان پذيرفت كه با باورهاي قطعي در تعارض نباشد.42 راز زدايي از پيام متن هيچ‏گاه با حذف باورهاي قطعي صورت نمي‏گيرد، بلكه راز زدايي بايد به گونه‏اي باشد كه صدق اين باورها را تضمين كند و گستره آن تا جايي است كه با عناصر اصلي متن در تعارض نباشد.

اسلام و اسطوره‏زدايي

در پايان نكته‏اي را در مورد اسطوره‏زدايي‏و متون اسلامي مطرح مي‏كنم.

مسأله اسطوره‏زدايي هيچ‏گاه در عالم اسلام پيش نيامد. اين نكته از سرِ اتفاق نيست، بلكه دلايل و عوامل متفاوتي دارد. اولاً هيچ گاه باورهاي متون ديني اسلامي با جهان‏بيني نوين تعارض پيدا نكردند، بلكه بر عكس، هميشه اين عقيده در ميان مسلمانان رواج داشته كه باورهاي ديني با يافته‏هاي علمي همخوان هستند. ثانيا، از متون اصلي باورهايي راجع به وقوع آخرت و معجزات پيامبران، چنان استفاده مي‏شود كه هيچ جاي ترديد و چون و چرا را باقي نمي‏گذارد. از اين رو به مفسران مسلمان باورهايي از اين قبيل را به معناي حقيقي و لفظي آنها گرفتند و هيچگاه به اسطوره‏زدايي روي نياوردند. ثالثا، وجود فلسفه‏هايي مانند حكمت متعاليه در ميان مسلمانان، بر خلاف فلسفه طبيعي بولتمان، حتي‏الامكان اين باورها را به صورت حقيقي و لفظي نگه داشته است، و لذا اين باورها تبيين و توجيه فلسفي نيز داشته‏اند. اين فلسفه‏ها بهترين راه‏حل را در اين زمينه ارائه داده‏اند.

امروزه، در مجامع روشنفكري سخناني درباره اسطوره‏زدايي متون اسلامي به چشم مي‏خورد. اين بحث از بحث‏هايي است كه روشنفكران با ابهام و بدون توجه به خاستگاه اصلي آن و ويژگي‏هاي زمينه‏اي كه در آن مطرح شده است، به عمد و چه بسا به خاطر عوامل سياسي به متون اسلامي كشاندند. در حقيقت، زيربناي اين انديشه و سخن، «شمول‏گرايي» Universalism است كه بر طبق آن مي‏توان هر سخني را كه درباره متني مقدس از يك دين مطرح مي‏شود به متون مقدس اديان ديگر نيز سرايت داد. مهم‏ترين مشكلي كه بر سر راه چنين تفكري وجود دارد اين است كه هر متني ويژگي‏هاي خاص خود را دارد و نمي‏توان صرفا از روي اينكه بحثي درباره يك متن مطرح مي‏شود، آن را در مورد متن ديگري نيز مطرح كرد. از اين گذشته، خود اصل بحث «اسطوره‏زدايي» در مسيحيت و در تفسير عهد جديد با اشكالاتي مواجه است و نمي‏توان آن را حقيقتي قطعي و تنها راه و يا حتي بهترين راه ممكن در تفسير عهد جديد در نظر گرفت.