مباحثات کلامی استاد جعفری و برتراند راسل

علی ربانی گلپایگانی

نسخه متنی -صفحه : 25/ 9
نمايش فراداده

آري پيامبران، به انگيزه اصلاح جوامع بشري برخاسته‏اند؛ براي نجات دادن بشر از دست فراعنه برانگيخته شده‏اند، و بشر را از تاريكي‏هاي ناداني به روشنايي دانش سوق داده‏اند؛ در جهت حل اختلافات تلاش كرده‏اند؛ براي برپايي عدالت مبعوث شده‏اند.

با توجه به اهداف و تعاليم ياد شده، گمان نمي‏رود كه امثال آقاي راسل در ضرورت مذهب و فوايد آن كوچك‏ترين ترديدي داشته باشند. چرا كه با اجراي اهداف مزبور، همه آرمان‏هاي اصيل بشر برآورده خواهد شد. با توجه به چنين اهداف و آرمان‏هايي است كه دين مي‏تواند از عهده جواب اين پرسش‏ها برآيد:

از كجا آمده‏ايم؟ براي چه آمده‏ايم؟ و به كجا خواهيم رفت؟ در حالي كه هيچ‏يك از مكاتب فلسفي و اجتماعي قدرت پاسخگويي به سؤالات مزبور را از خود بروز نداده‏اند.

مذاهب حقه ـ مطابق برنامه‏هايي كه متذكر شديم ـ مي‏خواهند انسان را با سوق دادن به سوي يك موجود ازلي و ابدي، تعليم داده و تربيت كنند، و اين ادعا را هم در طول تاريخ به خوبي اثبات كرده‏اند. مسلما آقاي راسل هم، از روي تواريخ مسلم دنياي بشريت، مي‏دانند كه مذهب اسلام در يكي از وحشي‏ترين نقاط كره زمين كه حتي انسان را از آن جهت كه دختر بود، زنده به گور مي‏كردند، ظهور كرد، و در اندك مدتي پيروان خود را كه نژادها و محيط‏هاي مختلفي داشتند، به آن‏چنان كمالي رساند، كه توانستند قرن‏هاي متمادي يگانه مشعل‏دار علم و صنعت و اخلاق و اقتصاد و سياست صحيح باشند.

اين ملت عقب‏افتاده، پس از اندك مدتي، كتابخانه‏اي در اسپانيا تأسيس كرد كه شش صد هزار مجلد كتاب داشت. در تمام فنون پزشكي و علوم طبيعي به طور كلي، و رياضيات و هيئت و تاريخ و جغرافيا و... اولين دانشمندان را ترتيب نمود، و از سقوط حتمي دانش جلوگيري كرد. آيا مناسب نيست كه ما در رسيدگي به نتايج مذاهب، به اضافه كارهاي كاهنان مصري، مراتب مزبور را هم در نظر بگيريم.

خلاصه، اگر آقاي راسل و امثال او براي زندگي پاكيزه تلاش مي‏كنند، اين همان دستوري است كه مذاهب حقه مي‏دهند. اما راجع به اين كه مذهب، افكار مردم و سيستم‏هاي تربيتي را تخطئه مي‏كرد، البته هر مكتب جديد كه مطابق آرمان واقعي بشري ارائه شود، بايستي قواعد انديشه‏هاي جامعه گذشته را تغيير دهد.

آري، مسائل بي‏اساس كه سوداگران به عنوان مذهب ساخته و منتشر كرده‏اند، و تبهكاري‏هايي كه از اين طريق انجام داده‏اند، يكي از اسباب شرمساري بشر است كه نتوانسته است حق را از باطل تشخيص داده و به سودجويان، ميدان تاخت و تاز ندهد. ما با راسل در اين مطلب هم‏عقيده‏ايم كه در تاريخ بشري، صدها عمل زيانبار به عنوان مذهب صورت گرفته و آسيب‏هاي جبران‏ناپذيري به بشريت وارد ساخته است، ولي اين درندگي و حيوان صفتي، هيچ‏گونه ارتباطي به مذاهب حقه ندارد.