نقد برهان ناپذیری

عسکری سلیمانی امیری

نسخه متنی -صفحه : 219/ 129
نمايش فراداده

در تفسير دوم به عنوان ضرورت عيني پذيرفته شده است. نفي ضرورت عيني با تقريرهاي ديگري نيز بيان شده است كه از نظر مي ‏گذرانيم.

راسل و انكار ضرورت عيني ‏

ميان راسل و كاپلستون مناظره‏اي در سال 1948 انجام گرفت كه در برنامه سوم بي ‏بي ‏سي پخش شد. در آن مناظره يكي از ادعاهاي راسل، انكار ضرورت عيني است. وي مي ‏گويد:

من عقيده دارم كلمه «واجب» فقط در صورتي مفيد معنا است كه به قضايا اطلاق شود و آن هم به قضاياي تحليلي ؛ يعني قضايايي كه نفي آن‏ها موجب تناقض باشد. من امر واجب را فقط در صورتي قبول مي ‏كنم كه امري داشته باشيم كه اگر وجودش را نفي كنيم دچار تناقض بشويم...

ولي به نظر من «قضيه واجب» بايد تحليلي باشد. من نمي ‏فهمم چه معناي ديگري مي ‏توانند داشته باشند.

قضاياي تحليلي پيچيده‏اند و در منطق قدري جديداند. قضيه «هر حيوان غير ناطق حيوان است» يك قضيه تحليلي است، اما قضيه‏اي مثل «اين يك حيوان است» هرگز نمي ‏تواند تحليلي باشد. درواقع، همه قضايايي كه مي ‏توانند تحليلي باشند در تاريخ منطق قدري جديداند... چيزي به نظر من نمي ‏رسد كه بتواند ما به ازاي اين اصطلاحات باشد. به نظر من كلمه «واجب» كلمه بي ‏فايده‏اي است، مگر در اطلاق به قضاياي تحليلي ، و گرنه در اطلاق به اشيا بي ‏فايده است. .(1)

لذا بارنز كه به نظر مي ‏رسد از توضيحات ارائه شده در نفي وجود ضروري متأثر است، مي ‏گويد:

اين نقض قانون كاربُرد انگليسي است كه ضروري به معناي مستقل و سرمدي گرفته شود.(2)

1. برتراند راسل، عرفان و منطق، ترجمه نجف دريابندري ، ص 202 - 204.

2. The Ontological A gument p.30.