صادق است و هرگاه آن قضيه به مجموعه A افزوده شود، روشن مي شود كه مجموعه A سازگار است. اين حالات و اوضاع فرضي نشان مي دهند كه وجود شرّ در عالم يا به اين دليل است كه چنين اوضاع و احوالي وجود دارند و دليل خدا بر وجود شرّ نيز همين است و يا اوضاع و احوال مشابهي وجود دارد كه دليل خدا بر وجود شرّ هستند.
براي سازگاري مجموعه A ابتدا بايد شرور را دستهبندي كنيم و سازگاري مجموعه A را نسبت به هر دسته از شرور ملاحظه كنيم. مي توان شرور را به لحاظ مصداق به چهار قسم دستهبندي كرد.
1 - شرور متافيزيكي يا فلسفي : آن دسته از موجوداتي كه داراي نقص وجودي باشند مصداق شرّ متافيزيكي و فلسفي اند. به عبارت ديگر، تمام موجودات امكاني مصداق شرّ متافيزيكي اند، زيرا شرّ در اين معنا به موجود ناقص گفته مي شود.
2 - شرّ احساسي يا عاطفي : آن دسته از حالات ناخوشايندي كه بر بشر عارض مي شوند، مانند درد، رنج، غم، ناكامي ... مصداق شرّ احساسي اند.
3 - شرّ اخلاقي : كارهاي به لحاظ اخلاقي ناپسند كه به وسيله بشر انجام مي گيرد، مصداق شرّ اخلاقي اند.
4 - شرور طبيعي : حوادثي كه در طبيعت اتفاق مي افتد، مانند زلزله، توفان، سيل و... مصداق شرّ طبيعي اند.
بي شك، شرور متافيزيكي از دايره بحث شروري كه امروزه در فلسفه دين مطرح است بيروناند، زيرا لازمه كثرتگرايي در عالم هستي تحقق اين نوع شرور است. همچنين شرور طبيعي به خودي خود شرّ نيستند، بلكه از آن جهت كه وقوع اين نوع حوادث طبيعي ، شرور احساسي عاطفي ، مانند رنج و تعب و درد... را در انسانها ايجاد مي كنند شرّاند وگرنه زلزله يا توفان... صرفنظر از اينكه انسانها موجود باشند يا نباشند، چگونه شر است؟ اينكه زلزله شرّ است براي آن است كه وقوع آن باعث از هم پاشيدن زندگي انسانها است. پس مهم در بحث شرور، شرّهاي اخلاقي و احساسي - عاطفي است.
در اين مرحله بايد سازگاري ميان وجود خداي عالِم مطلق، خيرخواه محض و قادر مطلق و وجود شرور اخلاقي