نقد برهان ناپذیری

عسکری سلیمانی امیری

نسخه متنی -صفحه : 219/ 4
نمايش فراداده

خداوند از راه اخلاق يا شهودهاي عرفاني است.

كتابي كه پيش روي داريد در تلاش است تا اين مسئله مهم را نقد و بررسي كند و به‏پنج‏دسته از اشكالات، يعني اشكالات معرفت شناختي ، هستي شناختي ، منطقي ، الهيّاتي و تحليل زباني بپردازد و از آن‏جا كه يكي از پيش‏فرض‏هاي مهم اين مباحث نقد شكاكيّت مطلق و كاركرد عقل است، در مقدمه به‏طور مستوفا به آن پرداخته است.

در اين‏جا لازم است از زحمات بي ‏شايبه محقق گرانقدر اين اثر جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي عسكري سليماني اميري و هم‏چنين نظارت علمي استاد ارجمند آقا مصطفي ملكيان كه با رهنمودهاي سودمند خود هرچه بيش‏تر برغناي اين اثر افزودند و نيز ديگر عزيزاني كه در به سامان رسيدن اين اثر نقشي داشته‏اند، تقدير و تشكّر كنيم.

پژوهشكده فلسفه و كلام اسلامي ‏

مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي ‏

پيش‏گفتار

بسم الله الرحمن الرحيم‏

الحمد للَّه الواحدِ الاحدِ الذي لَم يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفواً اَحَد والصَّلوةُ علي جميع الانبياء والمرسلين سيّما افضلهم وخاتمهم محمد وعلي آله الهداة المهديّين.

انديشه خدا در تاريخ بشر هم‏زاد وجود و تفكرات او است. هر انساني كه پا به هستي مي ‏گذارد و به مرحله‏اي از رشد و آگاهي مي ‏رسد و قواي فكري او شروع به فعاليّت مي ‏كند يكي از چيزهايي كه فكر و انديشه او را به تكاپوي علمي مي ‏كشاند، انديشه خدا است. آيا براي انسان و جهان آفريننده و مدبري هست يا نه و اگر جهان را آفريننده و مدبري هست آيا بشر مي ‏تواند به او آگاهي يابد؟ راه يا راه‏هاي شناسايي او كدامند؟ به تعبير ديگر، آيا بشر قادر است وجود خدا را برهاني كند؟ حتي اگر بشر وجود خود و اشياي عالم را در نظر نگيرد آيا مي ‏تواند وجود خدا را اثبات نمايد؟ آيا بشر قادر است با صِرْفِ هستي وجود خدا را نتيجه بگيرد؟ (برهان صديقين) آيا انسان قادر است تنها با انديشه خدا وجود او را اثبات كند؟ (برهان وجودي يا مفهومي ).

تاريخ بشر گواهي مي ‏دهد كه كساني بوده و هستند كه به وجود خدا اعتقاد نداشته و ندارند، اگر چه تعداد اين گروه نسبت به تعداد معتقدان به خدا كم است، ولي آيا اين گروه اندك از سر لجاجت سر به آستان الهي فرود نمي ‏آورند؟ يا آن‏كه قواي ادراكي آن‏ها توان پذيرفتن وجود خدا را ندارد؟

امروزه يكي از مباحث جدي در فلسفه دين كه توجه مخالفان و موافقان را به خود جلب كرده، بحث اثبات وجود خدا است، به گونه‏اي كه طرفين مباحثي جدّي در اين باب مطرح كرده‏اند. موضع ما در اين كتاب نقد نظريه كساني است كه گمان مي ‏كنند وجود خداوند را نمي ‏توان اثبات كرد. در اين كتاب بحث در اين نيست كه دلايل اثبات وجود خدا كه تاكنون اقامه شده معتبر است يا نه، بلكه بحث در مورد استدلال‏هايي است كه مخالفان آورده‏اند، استدلال‏هايي كه وجود خدا را اثبات‏ناشدني جلوه مي ‏دهند.

اين كتاب، در مجموع به نقد چهار دسته از ادله‏اي كه بر نفي اثبات وجود خدا آورده‏اند ، مي ‏پردازد:

1 - ادله‏اي كه مدعي ‏اند هيچ نوع برهاني بر اثبات وجود خدا نمي ‏توان اقامه كرد.

2 - ادله‏اي كه اقامه برهان‏هاي وجودي و مفهومي را بر وجود خدا نفي مي ‏كنند.

3 - ادله‏اي كه مدعي ‏اند نمي ‏توان هيچ نوع برهان صديقين بر وجود خدا اقامه كرد.

4 - ادله‏اي كه برهان جهان‏شناختي بر وجود خدا را غيرممكن مي ‏دانند.

البته اين اشكالات را به نوعي ديگر مي ‏توان به پنج دسته تقسيم كرد:

1 - اشكالات معرفت‏شناختي ، مانند