نقد برهان ناپذیری

عسکری سلیمانی امیری

نسخه متنی -صفحه : 219/ 52
نمايش فراداده

چنين استدلال مي ‏كند: مضمون يك گزاره در مورد عدد يك اظهاري درباره يك مفهوم است. شايد اين با عدد صفر واضح‏تر باشد. اگر بگوييم كه «ونوس صفر قمر دارد»، صرفاً هيچ قمري يا مجموعه اقماري براي چيزي وجود ندارد تا بياني درباره آن باشد، بلكه آن‏چه اتفاق مي ‏افتد اين است كه خاصيتي به مفهوم «قمر ونوس» نسبت داده مي ‏شود؛ به اين معنا كه مصداقي زير خود ندارد. اگر بگوييم: «درشكه قيصر با چهار اسب كشيده مي ‏شود». در اين صورت، عدد چهار را به مفهوم «اسبي كه درشكه قيصر را مي ‏كشد» نسبت داده‏ايم...، پس عدد خاصيت مفاهيم است نه اشيا، و چنان كه فرگه گاهي مطرح مي ‏كند كه عدد يك خاصيت درجه دو يا سطح دو است. حالا در اين جنبه، وجود شبيه عدد است. اثبات وجود در واقع چيزي جز نفي عدد صفر نيست. بنابراين، وجود نيز بيش‏تر خاصيت مفاهيم را دارد تا خاصيت اشيا را. اين قضيه كه «اسب‏ها وجود دارند» قضيه موضوع - محمولي كاملاً معتبري است؛ ولي وجود يا چيز ديگري را به اسب‏ها نسبت نمي ‏دهد...

اين قضيه در مورد مفهوم «اسب» است و خبر مي ‏دهد كه اين مفهوم داراي مصداق است؛ يعني چنين نيست كه تحت خود چيزي نداشته باشد... اگر وجود يك محمول درجه دوم است، پس تلاش ما براي نشان دادن آن به مثابه محمول درجه يك و گفتن مثلاً: «آراكل وجود دارد»، «پگاسوس وجود ندارد» به چه معنا است؟ فرگه به طور قاطع مي ‏گويد: «من نمي ‏خواهم بگويم چيزي كه اين‏جا درباره مفهوم اظهار مي ‏شود اگر درباره اشيا اظهار مي ‏شد، دروغ و بلكه بي ‏معنا است». فرگه مي ‏گويد: «چون وجود خاصيت مفهوم را دارد، برهان وجودي براي اثبات وجود خدا با شكست مواجه مي ‏شود».(1)

توضيحات بيش‏تر با نقد و بررسي در (12، 13) خواهد آمد.

7 - آيا وجود سور قضيه است؟

راه چهارمي كه براي محمول نبودن وجود ذكر كرده‏اند اين است كه وجود سور

1. همان، ص 51 - 53.