نقد برهان ناپذیری

عسکری سلیمانی امیری

نسخه متنی -صفحه : 219/ 65
نمايش فراداده

گذاشته و گفته‏اند كه اگر محمولي سطح دو باشد بايد موضوع آن مفهوم باشد نه شي ‏ء خارجي . اين‏جااست كه بايد مضمون قضيه حمليه را دوباره مرور كنيم. نظريه فرگه در قضيه حمليه هم عينيّت موضوع و محمول است. وي مي ‏گويد:

مي ‏گوييم: شي ‏ء الف همان شي ‏ء ب است (بدين معنا كه به تمامي منطبق با آن است) اگر الف مصداق هر مفهومي باشد، ب نيز مصداق همان مفهوم است و برعكس. .(1)

به نظر مي ‏رسد كه مضمونِ اين تعريف از اين‏هماني جز اين نيست كه در حمل، هر يك از دو عنوان موضوع و محمول مصداقي داشته باشند، به اين معنا كه موضوع و محمول، دو عنوان از يك مصداق باشند. بنابراين، در هليات بسيطه هم اين عينيّت برقرار است؛ مثلاً وقتي مي ‏گوييم: «فرگه موجود است»، عنوان موضوع مشير به يك شي ‏ء است و عنوان موجود نيز بر شيئي اشاره دارد كه عنوان وجود بر او صادق است، هر چند مفهوم وجود از مفاهيم درجه دوم باشد و قضيه حمليه اين دو عنوان را داراي يك مصداق اعلان مي ‏دارد.

بنابراين، سطح دو بودن يك مفهوم مانع از حمل آن نيست تا هليات بسيطه را شبه حمليه و يا بدساخت قلمداد كنيم. به نظر مي ‏رسد در اين موارد مغالطه‏اي رخ داده است، زيرا وقتي مي ‏گوييم كه قضيه حمليه محمول دارد، فوراً به سراغ مفاهيم سطح اول مي ‏رويم و گمان مي ‏كنيم چيزي بر موضوع افزوده‏ايم.

14 - سور وجودي در هليات مركبه در هليات مركبه شخصي بر اساس قاعده فرعيه ابتدا بايد شخص موجود باشد تا محمولي را بپذيرد. حال اگر شخصي خاصيّتي داشت، بر اساس قاعده تعميم وجودي مي ‏توانيم قضيه‏اي با سور وجودي بسازيم؛ مثلاً اگر X خاصيت F را داشته باشد، يعني (X) F، بر اساس قاعده تعميم وجودي مي ‏توانيم بگوييم كه Xي وجود دارد كه خاصيت F را دارد.

1. ضياء موحد، «گوتلوب فرگه و تحليل منطقي زبان»، ارغنون، 7 و 8، ص 81.

در «F X (X ...)» تا X موجود نباشد خاصيت F را نخواهد داشت. اين مطلب تقرير ديگري از نفي وجود محمولي است.

البته، اين سخن درست است كه در هليات مركبه موجبه در فرض وجود موضوع است كه محمول براي آن ثابت است، اما به چه دليل هر حملي بايد چنين باشد؛ به عنوان مثال در هليات بسيطه اين‏چنين نيست؛ چون مفاد هليّات بسيطه ثبوت الشي ‏ء است، لذا نياز به ثبوت ديگري در ظرف موضوع ندارد. وانگهي قرار دادن وجود به عنوان سور قضيه معنا ندارد، زيرا مگر جز اين است كه مي ‏خواهيم بگوييم كه چون اين موضوع وجود دارد، پس محمول وجود هم دارد. بنابراين، پيش‏فرض هليات مركبه، هليّات بسيطه است. هم‏چنين اين نكته را متذكر مي ‏شويم كه مفاد حمل عينيّت موضوع و محمول در واقع و نفس‏الامر است و تقسيم حمل به بسيطه و مركبه از وجهه نظر منطقي نيست، بلكه از وجهه نظر فلسفي است، زيرا عينيت با تركيب سازگاري ندارد؛ يعني وقتي شي ‏ء سفيدي را ديديم، با از بين رفتن رنگ سفيد و گرفتن رنگ ديگر عقل چنين تحليل مي ‏كند كه اين شي ‏ء يك جوهر و ذات ثابتي دارد و يك سري اعراضي كه در تغييراند و يا مي ‏توانند تغيير كنند.

15 - راسل و وجود محمولي ‏ برتراند راسل دقيقاً همين نكته را در عصر جديد در تحليل خود از معناي عبارت يا تعبير «وجود دارد» بيان كرده است. او نشان داد كه اگر چه «وجود دارد» از لحاظ دستوري خبر است، در منطق نقش متفاوتي را بازي مي ‏كند كه مي ‏توان آن را به صورت عبارت زير نشان داد: «گاوها وجود دارند»؛ يعني «X هايي وجود دارند، به طوري كه اگر بگوييم X يك گاو است صحيح است». اين عبارت ثابت مي ‏كند اين كه بگوييم «گاوها وجود دارند» به معناي نسبت دادن صفت خاصي ، يعني «وجود داشتن» به گاوها نيست، بلكه به اين معنا است كه موجوداتي در عالم وجود دارند كه وصف كلمه «گاو» در مورد آن‏ها به كار مي ‏رود. همين طور عبارت «اسب شاخدار وجود ندارد» برابر است با «X هايي وجود ندارد كه اگر بگوييم X يك اسب شاخدار است، درست گفته باشيم»... ربط و تأثير اين نظريه بر برهان وجودي به قرار زير است: اگر وجود آن گونه كه آنسلم و دكارت مي ‏پنداشتند صفت يا محمولي است كه مي ‏توان آن را در هر تعريفي وارد كرد و به عنوان يك صفت مطلوب بايد آن را در تعريف خدا به كار برد، پس برهان وجودي برهان معتبري است، زيرا تناقض‏آميز خواهد بود اگر بگوييم كامل‏ترين وجودِ قابل تصور، فاقد صفتِ «وجود داشتن» است، ليكن اگر وجود، اگرچه از لحاظ دستوري محمول است، در منطق نقش كاملاً متفاوتي دارد و آن تصديق به اين امر است كه فلان توصيف در عالم خارج يا واقع به فلان چيز اطلاق مي ‏گردد (يا با آن ربط و پيوند دارد)، بنابراين، برهان وجودي به عنوان برهاني كه قصد آن اثبات وجود خدا است، ناكام مي ‏ماند، زيرا اگر وجود محمول نباشد نمي ‏توان آن را صفت معرِّف خدا دانست... .(1)

بيان راسل به نوبه خود مي ‏تواند روايت و تقريري از كلام كانت باشد. آن‏چه در اين تقرير مهم است اين است كه وجود به كلي جايگاه خود را از دست نداده و ظاهراً نتيجه تلاش راسل اين است كه در هليات بسيطه وجود را در طرف موضوع قضيه قرار داده است؛ زيرا او قضيه «گاوها وجود دارند» را به «Xهايي وجود دارند