نقد برهان ناپذیری

عسکری سلیمانی امیری

نسخه متنی -صفحه : 219/ 90
نمايش فراداده

علم ما به خارج از نفس ما از اوليات نيست.

اگر از نظريات باشد از دو حال بيرون نيست: يا يكي از مقدمات آن را وجدانيات تشكيل مي ‏دهد و يا هر دو مقدمه از اوليات‏اند. در صورت اول نتيجه برهان مربوط به وجدانيات خواهد بود كه در درون نفس تحقق دارد و در صورت دوم نتيجه قضيه حقيقي در قوه شرطي خواهد بود؛ يعني باز وجودِ شيئي خارج از نفس اثبات نمي ‏شود.

در پاسخ به اين اشكال مي ‏گوييم فرض كنيم راه علم يقيني به عالَم خارج از نفس براي انسان‏هاي عادي .(1)

برهان است، مي ‏توان اشيا بيرون از نفس را از راه اوليات‏ صرف اثبات كرد، زيرا گرچه اوليات قضايايي حقيقي و در قوه شرطيه‏اند، ولي معناي اين سخن اين نيست كه هرگاه قضيه‏اي حقيقيه شد صرفاً شرطي است و به هيچ وجه مبيّن متعلق خود نمي ‏باشد، بلكه مي ‏توان قضاياي اوليه‏اي را جست كه صرف تصور موضوع و محمول براي تصديق به وجود عيني كافي باشد. اين نوع قضيه منحصراً در

1. زيرا اين ادعا گزاف نيست كه انسان باذن الله خالق باشد و بر مخلوق خارجي ‏اش علم حصولي و يا حتي علم حضوري پيدا كند.