تلخیصی از کتاب «امریکا رویاروی اسلام استراتژی نظامیگری امریکا بعد از 11سپتامبر»

منوچهر محمدی

نسخه متنی -صفحه : 28/ 25
نمايش فراداده

جنگ ويتنام

كسب قدرت و سلطه سياسي توسط ايالات متحده  در بعد از جنگ  منجر به از بين رفتن  سلطه سياسي ديگر كشورها شد . اين فرايند در چهار مورد قابل ارزيابي است : جنگ در ويتنام ، انقلابات 1968 ، فروپاشي ديوار برلين در سال 1989 و حملات تروريستي سپتامبر 2001 . هر يك از اين موارد به عنوان پيش نيازي براي زمينه ديگر بوده است و ايالات متحده را به مرحله اي رسانده كه خود را به عنوان ابرقدرتي كه كمبود قدرت واقعي دارد قلمداد مي كند ، يك رهبر جهاني كه كسي از او تبعيت نكرده و زياد به او احترام نمي گذارد  و دولتي كه در ميان هرج و مرج هاي جهاني  غير قابل  كنترل شده به طور خطرناكي به جلو  حركت مي كند. جنگ ويتنام به عنوان تلاش مردم ويتنام براي پايان دادن به حكومت استعماري و تشكيل يك دولت خودي بود ، ويتنامي ها با فرانسه ، ژاپن و امريكا وارد جنگ شده و در پايان نيز به طور موفقيت آميزي  برنده شدند . از نظر ژئوپوليتيكي اين جنگ به عنوان نفي و رد وضع موجود در يالتا بوسيله مردمي بود كه بعدها به جهان سومي ها معروف شدند .
جنك ويتنام تنها يك شكست و يا آفت براي موقعيت و مقام ايالات متحده به حساب نمي آمد. اين جنگ ، توانايي ايالات متحده را براي باقي ماندن در رأس قدرت اقتصادي حاكم نيز تقليل داد . به هر حال امريكا متحمل خسارات زيادي همانند اروپاي غربي شد و ژاپن نيز نوسانات اقتصادي زيادي را تجربه نمود . انقلابهاي سال1968كه در سرتاسر جهان شروع شد تنها به خاطر محكوم كردن سلطه سياسي ايالات متحده نبود
 بلكه آنها توافق مخفيانه اتحاد شوروي با ايالات متحده و همچنين قرارهاي يالتا را نيز محكوم كردند و زبان انقلابات فرهنگي چين را كه  جهان را به دو اردوگاه تقسيم كرد به كار بردند ( دو ابرقدرت و بقيه جهان ) .مخالفت شديد در مورد همدستي اتحاد جماهير شوروي با واشنگتن و به علاوه برخورد شديد با گروه چپ گراي قديم ، مشروعيت تواقفات به عمل آمده در يالتا را در مورد اينكه ايالات متحده به جهان نظم بخشيده بود ضعيف تر كرد . اين موضوع همچينن موقعيت ليبراليسم  ميانه را بعنوان تنها ايدئولوژي جهاني مشروع تضعيف كرد .