بسم الله الرحمن الرحيم "آقاى كارتر و امثال او الان تمام همشان اين است كه دوباره آن مسائل را برگردانند كه در زمان شاه مخلوع بود، لكن اين آرزوئى است كه اين ابرقدرتها بايد به گور ببرند.
ايران ديگر اجازه نمى دهد كه اينها دخالت درش بكنند." "امام خمينى" با پيروزى انقلاب اسلامى هر چند رژيم آمريكائى شاه سرنگون شده و جمهورى اسلامى استقرار يافت، اما منافع سلسله جنبان حقيقى رژيم پهلوى در ايران پايان نيافت، بلكه در پى آن بود كه تا آنجا كه ممكن است منافع خود را در ايران بازيابد: "منافع ما در دسترسى مداوم به نفت ايران بايد توسط توانائى دولت جديد در برقرارى نظم در چاههاى نفت و احتياج او به درآمد حفظ گردد.
منافع ما در اينكه ايران درآمد نفتش را در آمريكا خرج كند بايد بهبود يابد " و ما نبايد با بى توجهى اين منافع را از دست بدهيم " .
" سند شماره 15 " و از آنجا كه با افشاى شاه و اطرافيانش پرده از چهره ئ آمريكا نيز تا حدودى كنار رفته بود و امكان آنكه آمريكا بتواند با همان روشهاى سابقش قرم به پيش بگذارد نبود و به پيروزى سريع انقلاب نيز باعث شد كه سران كفر نتوانند در ايران بعد از انقلاب به طرح نقشه اى كه كاملاہ با منافعشان سازگار باشد بپردازند، لذا تصميم گرفتند تا مدتى كوتاه سكوتى نسبى اختيار كرده و در سايه ئ اين سكوت در خفا دست به اقداماتى بر عليه جمهورى اسلامى زده و هم اوضاع را بهتر بررسى نمايند: "سياست ايالات متحده: در اين شرايط مغشوش و نامطمئن مومع ما مخفيانه آماده بودن براى اقدام و پاسخگوئى به فرصتها براى محكم كردن اعتبارمان در مقابل دولت موقت ايران و خودمان را به جلو نراندن بوده است." " سند شماره 16 " سكوت و انزوا در صحنه ئ سياسى ايران هر چند در كوتاه مدت مى توانست در ارزيابى اوضاع به آمريكا كمك كند و آن را ايز حملات تبليغاتى دور نگه دارد، اما ادامه ئ آن در درازمدت مورد علاقه شيطان بزرگ نبود بلكه بهتر آن مى ديد كه بعد ازاى مدتى سكوت براى بررسى اوضاع و بعد از شناخت چهره هاى مختلفى كه به نحوى در اداره ئ ايران دست داشتند، به عنوان اولين قدم براى بسط سلطه ئ دوباره اش در ايران براى بهتر با عوامل بالقوه و بالفعلش تماس برقرار نمايد، لذا دست به اقدامات گسترده اى براى برقرارى روابط سياسى مى زند " كه اسناد آن در كتاب قبل آمده است.
" البته علت علاقه ئ آمريكا در برقرارى اين روابط آن هم در اولين ماههاى بعد از پيروزى انقلاب آن است كه در راس امور افرادى را مشاهده مى كند كه از قبل از پيروزى انقلاب آنها داشت و مى دانست كه حتى اگر خودش در برقرارى روابط عجله اى نداشته باشد ممكن است دولت موقت در اين امر پيشقدم شود.
البته در كنار دولت موقت از امام نيز غافل نبوده و پيوست از ايشان به عنوان يك نيروى مخالف منافع غرب و آمريكا ياد مى كردند: "كمبودها: آيت الله خمينى كه علاوه بر به وجود آوردن سياستها و بيانيه هاى افراطى ايران به نظر مى آيد كه با حرارت زيادى ضد ايالات متحده است.
توانائى محدود ما براى ارتباط پيدا كردن با رهبريت مذهبى و اكثريت طبقه ئ پايين ايرانيها.
احساسات ضد صهيونيسم در مقبل منافع اسلامى و عرب".
" سند شماره 2 " "در هر صورت نهايتاہ حقيقت فاصله اساسى ارتباطاتى بين ما و نيروهاى اسلامى در ايران باقى مى ماند.
اين فاصله با رهبرى مثل خمينى بزرگترين مقدار است.
زيرا هم عقايد صحيح و سخت مذهبى و هم يك تنفر و سوعظن ديرينه نسبت به ايالات متحده را باعث مى شود." " سند شماره 10 " "در مورد سياستهاى خاورميانه او نيروى مخالفى خواهد بود كه بايد با او مقابله كرد." " سند شماره 15 " در جمله ئ اخير به اين نكته اشاره مى شود كه آمريكا به انقلاب و امام تنها به چشم تهديدى نسبت به منافعش در ايران نگاه نمى كند بلكه پيوسته تاثير رهنمودهاى امام را به عنوان محرك حركتهاى اسلامى كه اساس حكومتهاى دست نشانده آمريكا در منطقه را متزلزل مى نمايد در نظر دارد.
لذا در صدد است كه با برقرارى رابطه رسمى با دولت موقت و نيروهاى غربزده در ايران، آنها را تقويت نمايد تا هم زمينه ئ رشد براى گروههاى غربزده ئ سياسى كه به علت تربيت غربيشان نهايتاہ رو به را تضعيف نمايند.
چنانكه در يكى از اسناد اين كتاب نيز آمده نيروهاى غربزده و دولت موقت از امكانات آمريكا به حساب مى آيند يعنى بالقوه يا بالفعل در جهت آمريكا قرار دارند: "امكانات: تعداد زيادى ايرانيان تحصيلكرده ئ ايالات متحده و غرب كه در ميان آنان مى تونيم تصميم گيرى در جهت غرب را انتظار داشته باشيم.
يك دولت رسمى " كه با جناح قم مخالف بوده " و علائمى از واقع بين بودن، غيرافراطى بودن نشان داده است و در روابط عادى شده ئ ايران و ايالات متحده ذيعلاقه است." " سند شماره2 " .
زيرا در چنين اوضاع و احوالى فقط چنين دولتى مى توانست اوضاع و احوالى را به وجود آورد كه آمريكا از آن رضايت كامل داشته باشد: "در كوتاه زمان " تا زمانى كه يك دولت جديد تشكيل شود " ما مى خواهيم تا آنجائى كه ممكن است مشكلات گذشته را از سر راه برداريم و از مسائلى كه ايجاد ستيزه مى كند اجتناب ورزيم.
ما پايه اى باشد خواهيم گذارد.
در طول يان مدت و پس از آن مى خواهيم كه سوعظنهاى رهبران مذهبى را كاهش دهيم و در جائى كه امكان پذير باشد دوستى آنها را توسعه و بهبود بخشيم." " سند شماره 6 " يعنى آمريكا به رابطه اش با دولت موقت به چشم رابطه اى كوتاه پايه و اساس رابطه ئ سياسى طويل المدتش با ايران را بريزد.
البته از اين نكته نيز نبايد غافل بود كه شيطان بزرگ بيشتر مايل به داشتن رابطه با يك دولت غيرمذهبى بود كه عده اى ملى گرا!! در آن زمام امور را بر عهده داشته باشند و بر روى دولت موقت نيز به عنوان عاملى كه مسائل مورد اختلافش بار دولت موقت را هر چه زودتر حل نمايد تا در پايان عمر آن هيچ مسئله ئ مورد اختلافى باقى نمانده و زمينه هاى سياسى و اجتماعى براى آنكه آمريكا به اهدافش در درازمدت برسد، كاملاہ مهيا باشد: "در بلندمدت ما خواهان كار كردن براى ايرانى مى باشيم كه ناسيوناليستهاى غيرمدهبى ميانه رو در اداره ئ كشور مسلط باشند ولى قبل از اينكه ما بتوانيم در ايران اعمال نفوذ كنيم بايستى كه يك