به نحوه غير مشروعى مسلمانا موئمن را از در آمدها و دارئى هاى عادلانه خود محروم كرده و كارمندان فاسد دولت را و آنهايى را كه در اطراف شاه قرار گرفته اند، ثروتمند مى سازند.
بويژه فعاليت مقاطعه كاران در ايران مورد خشم بازايان قرار گرفته اند و بازاريان آنها را متهم مى كنند كه در قبال كارهايى كه در طرحها انجام مى دهند پول بيشترى مطالبه كنند و آن هم در نتيجه ئ رابطه ئ شان با خاندان سلطنتى است.
وضع اسفبار خيابانهاى تهران كه اغلب آنها اخيراہ آسفالت شده اند به عنوان يكى از شواهد كلاهبرداريهاى بزرگ كه به وسيله كارمندان فاسد دولت و مقاطعه كاران صورت گرفته مورد استناد قرار مى گيرد و گناه آن به دليل تحمل چنين مظالمى براى ثروتمند كردن دوستان و حاميان خود، به گردن شاه، گذاشته شده است.
نظر اغراق شده اى درباره ئ نفوذ اسرائيل بر شاه براى دامن زدن نفرت بالقوه مسلمانان ايران نسبت به اسرائل به كار گرفته مى شود.
اين ندا اساساہ يك نداى احساسى است و در ترسها و پيش داوريهايى كه بخش بزرگى از جمعيت را فراگرفته ريشه دوانده است و از لحاظ تعداد نداى عناصر محافظه كار بازارى به عده بيشترى از مردم مى رسد تا نداى هر كدام از دو گروه ديگر.
معذلك اين واقعيت مهمتر است كه اين ندا داراى مستمعينى در ميان آنهايى است كه در دستگاه مذهبى نفوذ دارند مانند آيت الله قومى و آيت الله ميلانى كه در حالى كه از لحاظ اصولى ضد سلطنت نيستند معل ذالك از رژيم شاه به علت سياستهاى دولت، كه بيشتر متوجه كاهش نفوذ ملاها بر توده هاى مردم است، بيگانه مانده اند.
الف: ايت الله زنجانى، سن 60 و اندى سابقه اى طولانى در فعاليتهاى سياسى دارد و هنوز هم علاقه ئ مفرطى به چنين مسائلى نشان مى دهد.
تماس نزديك او با عناصر محافظ كار جبهه ئ ملى و احساسات عميق ضد شاه او براى مقامات شناخته شده است و فعاليتهايش را نزديك زير نظر دارند.
زنجانى كه در گذشته به دليل فعاليتهاى سياسى خود زندانى شده در يك خانه محقر در بخش قديمى شهر تهران زندگى مى كند.
به او اجاره داده شده است كه به شهر و موطن خود زنجان سفر كند.
و گفته مى شود كه بيتر وقت او صرف سفر از تهران به مراكز مذهبى در مشهد و قوم مى شود.
زنجانى مدتى طولانى پيوندهاى نزديكى با عبدالله معظمى رئيس سابق مجلس در جريان نخست وزيرى مصدق و پشتيبان فعال سياست ملى كردن صنعت نفت مصدق داشته است.
زنجانى همچنين تماسهاى غير مستقيمى با آيت الله خمينى رهبر تبعيد شده مذهبى ايران دارد و گفته مى شود كه حلقه اى در زنجير متصل كننده ئ بازاريهاى تهران با امام خمينى در عراق به شمار مى رود.
البته مقامات از اين حلقه ئ پيوند آگاهند ولى ظاهراہ از اقدام عليه زنجانى امتناع مى كنند، يا به اين علت كه آنها اين پيوندها را خطرناك تشخيص نمى دهند و يا به اين علت كه اين پيوند را مجراى خوبى براى تشخيص ضربان نبض پيوندهاى امام خمينى با پيروان خود در ايران به شمار مى آورد.
زنجانى در ميان بازاريان تهران بسيار محبوبيت دارد، بيشتر به علت مخالفت تزلزل ناپذير او با شاه، ولى در عين حال به طورى كه به ما گفته مى شود براى اين كه او به عنوان يك دانشمند و رهبر روحانى فسادناپذير مورد احترام است.
در حالى كه زنجانى داراى زمين در موطن خود زنجان مى باشد، پشتيبانى مالى از او بيشتر از طريق اعانات مذهبى پيروان بازارى اوست.
از يك منبع كه با زنجانى تماس مستقيم دارد شنيده ايم كه او هنوز داراى جاه طلبى هاى سياسى است و با كمال اشتياق به نيروهاى متشكل از عناصر مخالف شاه خواهد پيوست.
زنجانى مدعى است كه طرفدار اصلاحات براى مدرنيزه كردن ايران است.
از جمله اصلاحاتى كه كمتر براى پيروان بازارى محافظه كار او قابل هضم هستند.
با اين وصف ارزيابى اين كه چه اندازه اى از تعهدات لفظى او درباره ئ مدرنيزه كردن ايران، تاكتيكى است كه او را با مخالفان ليبرال رژيم يكى كند و چه اندازه از آن منعكس كننده يك تعهد اصل است، كار بسيار دشوارى است.
معذلك چنين به نظر مى رسد كه مانند همكاران مذهبى خود هنگامى كه عرصه ئ فعاليت پيش آيد زنجانى به احساسات محافظه كارتر پيروان خود كه در آخرين تحليل، شالوده اى را تشكيل مى دهند كه شخصيت سياسى او بر او بنا شده است لييك خواهد گفت.
ب - دكتر مهدى بازرگان كه در سن 60 و اندى رهبر نهضت آزادى ايران مى باشد.
نهضت آزادى ايران به عنوان يك گروه بندى محافظه كار با گرايش هاى مذهبى شناخته شده است وى به اتهام خيانت در سال 1963 1342 ه.
ش محكوم به ده سال حبس انفرادى شده است.
سه سال قبل وى مورد عفو ملوكانه قرار گرفت و از زندان آزاد شد.
وى از زمانى كه از زندان آزاد شده، به آرامى در تهران زندگى مى كند.
اشخاصى كه او را مى شناسند، وى را به عنوان يك تيپ جاه طلب سياسى با استعداد عوام فريبى و تحريك عوام الناس با استفاده از موضوعات مذهبى توصيف كرده اند او همچنين از احترام پيروانش برخوردار است كه بعضى از آنها در حال حاضر در دانشكده ئ فنى دانشگاه تهران تدريس مى كنند.
خود بازرگان در سالهاى 1330 تا زمانى كه به دلايل از هيئت مدرسين بركنار شد در آنجا تدريس مى كرد .
درباره ئ منابع درآمد او در حال حاضر اطلاع كمى در دست است.
ولى گمان مى رود كه او از سودهاى حاصله از يك شركت مهندسى كه در آن با ساير مهندسين شريك است، تاعمين مالى مى شود.
نداى سياسى او در گذشته از ميان بازاريان لبيك مساعدى عليرغم عدم فعاليت هاى اجبارى او در سالهاى اخير داشته است.
نام او از سوى عناصر سياسى بازار شناخته شده و مورد احترام است.
ج - آيت الله سيد محمود طالقانى كه در سن 60 و اندى است.
در سال 2431 به اتفاق بازرگان دستگير و بازرگانى شد.
او همراه با بازرگان در تهران زندگى مى كند.
ما در باره ئ فعاليتهاى او از زمانى كه از زندان آزاد شده اطلاع كمى در دست داريم ولى ما مى دانيم كه حركات او به وسيله مقامات به دقت يادداشت مى شود.
گزارشات تاعييد نشده اى وجود دارد كه در ماه هاى اخير او از طرف ساواك احضار و مورد بازپرسى قرار گرفته است.
اين امر ممكن است منعكس كننده ئ فعاليتهاى سياسى او باشد.
كه با تمايلات حكومت جور درنمى آيد.
از سوى ديگر مقامات بى ميل نيستند تا از حربه ئ تعقيب و آزار به عنوان پيشگيرى كننده ئ فعاليتهاى سياسى دشمنان شاه استفاده كنند.
طالقانى مانند بازرگان با نهضت آزادى ايران وابستگى دارد و گفته مى شود كه در نظريات سياسى بسيار محافظ كار و عميقاہ مخالف رخنه ئ نيروهاى نوگراى ايران در طرز زندگى اسلامى است.
د - مظفر بقايى كرمانى، سن 61 سال.
رهبر در سازمان سياسى حزب زحمتكشان و پاسداران آزادى .
وى هم براى ايرانيان كه در جريان سالهاى 1320 و 1330 ه.
ش به سياست علاقه نشان مى دادند، شناخته شده است.
در دوران او اوج نفوذ جبهه ئ ملى و هنگامى كه او از مصدق، نخست وزير پيشين پشتيبانى مى كرد، بعضى ها او را دومين شخص مورد محبوبيت عمومى در ايران تلقى مى كردند.
او يك عوام فريب ماهرى است و شخصيت پر از جاذبه او در ميان نسل قديمى تر ايران در بازار، هواخواهان زيادى را پيدا مى كند در دهه ئ 1340 رفت و آمدهاى او محدود شده كه او از سوى دانشگاه تهران به عنوان استاد آمار استخدام شده ولى او بيشتر اوقات فراغت خود را در خانه مى گذراند و عده اى از دوستان و همپالگى هايش از وى ديدن مى كنند.
بعضى ها مضنون هستند به اين كه بقايى با حكوميت دست به معامله زده است و بنابراين اجازه گرفته كه در دانشگاه تهران تدريس كند.
اين احساس در مهر ماه 1345 هنگامى كه صحبت از ظهور احتمالى يك حزب سوم براى رقابت با دو حزب برقرار شده پيش آمد، تقويت شد.
يك روزنامه كم اهميت ايرانى اجازه يافت تا پاسخ بقايى را به مسائلى درباره ئ احزاب به ايران منتشر كند و در يك مرحله بقايى صراحتاہ گفت: دليل اين كه چرا مردم ايمانى به احزاب و گروه هاى سياسى ايجاد شده از طرف دولت ندارند، كاملاہ روشن است.
اين احزاب به مردم تعلق ندارند و با آنها تماسى نيز ندارد.
در واقع آنها موى دماغ مردم هستند.
هر گاه كه حكومت كوشيده است دموكراسى را آغاز كند حزبى از خودش ايجاد كرده و بنابراين ما مى بينيم مثلاہ همه ئ اعضاع پارلمان در يك روز معين تصميم مى گيرند به اين يا آن حزب ملحق شوند.
يعنى هر حزبى كه، حزب دولتى باشد، همه كارمندان عالى رتبه نيز بدان حزب ملحق مى شوند بنابراين نبايد از مردم انتظار داشت كه به چنين احزابى ايمان داشته باشند.
مردم نسبت به احزابى كه توسط طبقه ئ حاكم ساخته و پرداخته شده اعتماد ندارند.
معذلك اين اشتهار كم دوام بوده است و اكنون مدتى است كه نه از بقايى و نه از پيروان او خبرى به گوش نمى رسد.
گفته مى شود كه بقايى از وفادارى تنها 6 پيرو ايثارگر، برخوردار است ولى مى تواند به آسانى تعداد چشمگيرترى از پشتيبانها را در صورتى كه محيط سياسى براى چنين اقدامى مساعد باشد، به دور خود گرد آورد.
3 - انديشمندان مسن تر: كم تر از گروه هاى قبلى تمايل به اقدام دارند و تنها به جز محدودى از جمعيت پيچيده و بغرنج شهرنشين دسترسى دارند و بدنى ترتيب مورد علاقه و نگرانى محدود رژيم مى باشند.
ليكن اهميت شان در اين واقعيت نهفته است كه آنها از لحاظ سياسى از ساير هموطنان خود در گروه مخالفان رژيم پيشرفته تر بوده و مى توانند با بيان بهترى انتقادات خود را از حكومت و از سياستهاى آن، فرموله كنند.
مخالفت آنها با شاه بر اساس اصول، صورت مى گيرد ولى در نتيجه ئ سرخوردگى، سالها عدم فعاليت اجبارى و تعقيب و آزار توسط مقامات وضعيت اين مخالفت وخيم تر شده است.
بيشتر اين انديشمندان مسن تر طرفدار غرب و ليبرال هستند و از مدرنيزه شدن ايران پشتيبانى مى كنند.
نزاع آنها با شاه بر اساس خواستشان درباره ئ آن است كه شاه سلطنت كند نه حكومت و اين كه ايرانيان اجازه داشته باشند حقوق سياسى خود را به نحو كامل، تا آنجايى كه قانون اساسى اجازه مى دهد اعمال كنند.
آنها در ايجاد بيشتر اصلاحاتى كه اخيراہ به وسيله ئ شاه اتخاذ شده از قبيل اصلاحات ارضى و حقوقى زنان و اصلاحات ادارى زنان و اصلاحات اداراى و تبليغات اخير حكومت كه طى آن شاه به عنوان تنها مبتكر نوگرايى و روشنفكرى معرفى شده است، دست داشته اند.
آنها مدعى هستند كه بيشتر دستاوردهاى اعلام شده توسط حكومت، در واقع تحقق نيافته اند و معتقدند كه آمال حكومت درباره ئ باسواد كردن مردم و رشد اقتصادى درآمد سرانه غير قابل اعتماد است.
آنها شاه را به خاطر حيف و ميل ثروتهاى ايران براى تجهيزات نظامى و غير لازم و گران قيمت شديداہ مورد انتقاد قرار مى دادند و مدعى هستند كه بيشتر پول ايران به جيبهاى كارمندان فاسد و آنهايى كه مورد توجه خانواده شاه و درباريان هستند سرازير مى شود.
عده ئ كمترى از آنها انكار مى كنند كه ايران در سالهاى اخير تحت فرمانروايى شاه به پيش رفته است.
همه ئ آنها معتقدند كه منابع انسانى و طبيعى مالى ايران اگر به نحوه ئ درستى در طى چند سال گذشته به مصرف مى رسيد، ايران را به مراتب پيشتر مى برد.
به طور كلى اين مخالفان رژيم درباره ئ آينده ايران تحت فرمانرواى مداوم شاه، بدبين هستند و به همين علت پيش بينى هاى شومى درباره ئ فلاكت هاى اقتصادى و سياسى كه به زودى گريبانگير ايران خواهد شد مى نمايد.
آنها همچنان معتقد هستند كه شاه قصد دارد براى بقيه ئ مدت عمر خود با يك دست آهنين فرمانرواى كند و فرمانرواى خودكامه اش در ايران به دست فرزند وليعهدش مستدام سازد.
اظهارات شاه در برابر بيگانگان مبنى بر اين كه وى قصد دارد از كنترل هاى شديد سياسى بكاهد تزوير و ريا زده شده و با بدبينى به آنها نگريسته مى شود.
در زمينه ئ سياست خارجى انديشمندان مسن تر ترجيح مى دهند كه شاهد آن باشند كه ايران از روابط نزديك ترى با كشورهاى راديكال تر عرب برخوردار باشند زيرا آنها احساس مى كنند كه به مرور زمان ناسيوناليسم عرب موج آينده را تشكيل خواهد داد.
و اين موج به نحو گريزناپذير رژيمهاى ارتجاعى عربستان سعودى و شيخ نشينها را از بين خواهد برد.
به عقيده آنها ايران بدون شاه مى تواند به آسانى با جمهورى متحده عربى جمهورى متشكل از مصر و سوريه كه زمانى تشكيل شده بود - م كنار آيد زيرا ايران ملى گرا وجوه مشترك متعددى در صحنه ئ بين المللى با همتاهاى عرب خود دارند.
در عين حال رخنه گريهاى اتحاد شوروى در خاورميانه يكى از علل عميق نگرانى است.
حضور روز افزون شوروى در ايران موجب نگرانى ويژه آنها و به عقيده آنها اين رخنه گرى ها خطر واقعى را براى موجوديت مستقل ملى ايران تشكيل مى دهد.
الف الهيار صالح، 72 ساله.
بانى حزب ايران كه از فعاليت باز ايستاده است و زمانى هم رهبر جبهه ئ ملى منحله بوده است.
وى به آرامى در منزل خود در تهران زندگى مى كند و فعاليت سياسى ندارد.
صالح كه در قسمت اعظم طول زندگى خود، از تسلط انگليسى ها بر ايران نفرت داشت، مدتها پشتيبانى ايالات متحده از ايران را به عنوان يك ضرورت براى مسدود كردن رخنه گرى انگليس و اتحاد جماهير شوروى تلقى مى كرد.او زمانى معتقد بود كه نفوذ ايالات متحده در ايران شالوده ئ يك حكومت با انتخاب نمايندگان در محدوده ئ ساخت سلطنتى كه به موجب آن اختيارات شاه محدود خواهد شد، خواهد ريخت.
ولى در اواخر سال 1966 صالح از كوتاهى ايالات متحده براى متمايل كردن شاه به كمپ كردن كنترل هاى سياسى سخت ناراحت شده بود و به طورى كه گزارش شده چنين گفته بود: ديگر نمى توان چشم اميد به آمريكايى ها دوخت زيرا آنها نيز در سياست استعمار از انگليسى ها پيروى مى كنند...
و اكنون روشن شده است آمريكايى ها بر كار كردن با عناصر بدنام و ستمگران و مردان داراى خصوصيات ظلم و ستم پافشارى مى كنند.
صالح با دوستان و همپالگى هاى سياسى در تماس است ولى ظاهراہ هر نفوذى را كه در گذشته در ارتباط با ايرانيان جبهه ئ ملى گرا از آن برخوردار بوده از دست داده است.
اين از دست دادن وجهه ئ سياسى به نحوه زيادى در نتيجه ئ اعتدالى است كه او در اوايل دهه ئ 1340 1960 ه.
ش هنگامى كه جبهه ئ ملى به انگيزه ئ فعالانه جوان، كوشش ناكامى براى بازگشت به صحنه مى كرد اتخاذ كرده بود و همچنين به اين علت است كه او از سوى مخالفان رژيم مضنون به زد و بند با حكومت مى باشد.
ما شواهدى براى اثبات اتهامات مربوطه