احزاب سیاسی در ایران

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

جلد 1 -صفحه : 84/ 28
نمايش فراداده

قوى ترين مقام در مقابل هر كدام از رهبران فعلى جبهه ملى خواهد بود.
علاوه بر اين او در خارج از محفلهاى ناسيوناليستى بخوبى شناخته شده نيست، زندگى خالى از جنجال و روش حرفه اى وى مانع از آن شده كه او نيز مانند صالح و بختيار پيروانى داشته باشد.
از تمام سخنرانيها در استاديوم جلاليه، سخنرانى وى كمترين علاقه را برانگيخت همانطور كه روزنامه تهران اشاره نمود ه صديقى در عين حال كه ميهن پرست واقعى و طرفدار قانون اساسى است ولى چهره مردمى نيست علاوه بر دانشگاه، تنها حمايت توده اى از وى در ميان رهبران سنتى تر بازار مى باشد.
يكى از چيزها در طرفدارى صديقى اينست كه او خارج از حزب ايران است و بنابراين شحصيتى است كه ديگر احزاب تشكيل دهنده مى توانند در اطرف او يكى شوند.
طبق يك تحليل منبع كنترل شده آمريكايى او قادر خواهد بود كه 12 راى در شوراى مركزى جمع نمايد در حالى كه نزديك ترين رغيب او، سنجابى فقط 8 راعى خواهد داشت.
او استوارتر و ثابت قدم تر از صالح است بنابراين يك شخصيت خوشايندتر براى اعضاى جوانتر جبهه ملى مى باشد.
داريوش فروهر پان ايرانسى در مورد صديقى گفته است كه در حالى كه از صالح كم تجربه تر و كمتر شناخته شده براى عموم مى باشد، ولى چهرهاى قاطعتر است و فقط به زمان بيشترى نياز دارد تا توانايهايش را به مردم نشان دهد.
صديقى هيچ كوشش واقعى براى بدست گرفتن كنترل جبهه ملى نكرده است، اگر چه گفته شده است كه او در اين بهار در يك مشاجره با كاظمى و سنجابى در مورد مسائل رهبرى در گيرد بوده است.
پس از بحث، سنجابى رئيس كميته اجرايى شد.
كاظمى پست كاملاہ افتخارى رئيس شوراى مركزى را دريافت نمود ولى بر حسب قدرت حقيقى مقام برتر در ميان رهبرى هنوز به نظر مى رسد كه از آن صديقى باشد.
كريم سنجابى نيز عضو ديگر از كابينه مصدق است كه مقامش را در جنبش ناسيوناليستى حفظ نموده است او كه عضوى از نسل قديمى رهبران مخالف رژيم است يكى از آنهايست كه ناسيوناليسهاى جوانتر شكايت مى كنند كه تمايل انجام هيچ كارى بجز نشستن و صحبت كردن را ندارند .سنجابى يك سخنران موئثر است و فردى است با هوش قابل ملاحظه و خوش رويى شخصى با اين حال او پيروانى ندارد و با در نظر داشتن سن، طبيعت و خلق و خوى او و رقابت وى، شديداہ غير محتمل به نظر مى رسد كه پيروانى داشته باشد.
سنجابى به فعالى هر كس ديگرى در امور جبهه بوده است.
وى همراه با كميته هاى اجرايى دانشجويى و سازمانى، همچنين زمانى را به سازماندهى فعاليتهاى كارگرى جبهه صرف كرده است.
وى در ماه هاى اخير بطوريكه گزارش شده تقريباہ تمام انرژى خودش را به جبهه ملى اختصاص داده است و از خدمت در مقام رهبرى حزب ايران امتناع ورزيده، چون به نظر او فعاليت در كار جبه ملى معادل از هم گسيختن احزاب تشكيل دهنده مى باشد.
اقدام محتمل رهبرى در مورد مسائل اصلى جبهه ملى نخواهد توانست به آرامى و بدون درد سر به قدرت برسد.
شايد پس از گذراندن يك دوره بى ثباتى كه منجر به پيدايش يك دوره هرج و مرج گردد جبهه ملى بتواند كنترل را بدست گيرد در اين صورت نيز يا بايد ارتش شركتى فعال داشته باشد و يا شخصيتهاى مهم نظامى رضايت خود را از به قدرت رسيدن جبهه ملى اعلام نمايند.
بخاطر خصيصه رهبريت كنونى و بخاطر نماينده منلفع متناقض و متفاوت است، دولتى كه توسط جبهه ملى تشكيل شود قدرت دست و پنچه نرم با مشكلات كردن مخصوص يك دولت رانخواهد داشت.
علاوه بر مهمترين امتياز منفى يعنى دارا بودن پرسنلى بى تجربه، جبهه ملى در خواهد يافت كه قادر نيست بهتر از دولت قبل از خود به كارهاى اصلاحى و عمرانى بپردازد.
بنابراين همين عامل و نيز آشوب و خصومتهاى ناشى از نحوه بقدرت رسيدن آنها سبب خواهد شد كه جبهه ملى نتواند امور حكومتى را به طرزى منطقى اداره كرده و ثبات و استقلال ايران را تضمن نمايد.
جبهه ملى نخواهد توانست به طور منظم برنامه ها و سياستهاى مطروح ذيل را كه رهبران جبهه ملى با فراغ خاطر در مورد آنها سخن مى رانند، دنبال كند و جبهه ملى با فشارهاى داخلى و مشكلاتى كه از همه جوانب ونيز ناشى از قصور و بى كفايتى خود مى باشد دست به گريبان خواهد شد.
در پايان، آنجبهه - مترجممى تواند با بكار گرفتن عوام فريبانه موضوعاتى بپردازد كه اميد انحراف موقتى براى جامعه هنوز ناراضى ايرانى را مى دهد.
به دنبال اين وضع آشفته ممكن است نظاميان روى كار آمده و بخواهند با توسل به زور كارى را انجام دهند كه جبهه ملى ميخواست با توسل به شعارهابراى توده هاى مردم انجام دهد.
بهر حال، يك دولت نظامى چنان وا نمود خواهد كرد كه اگر آشفتگى ادامه يابد نفوذ كمونيستها به سرعت كسترش خواهد يافت به خاطر اين ملاحظات است كه بحث بعدى در مورد سياست احتمالى جبهه ملى در مورد مسائل مهم بايد مورد مطالعه قرار گيرد.
جنبش ناسيوناليستى در ايران از نظر تاريخى 2 هدف اساسى داشته است: پايين آوردن قدرت شاه و ريشه كن كردن نفوذ خارجى دذر امورات كشور يكى از مشكلات امروزى ناسيوناليستها اين است كه مثل قبل فاسد نبوده و نفوذ خارجى نيز آن چنان زيان آور نيست.
به هر صورت او ممكن است انگيزه اى براى انقلاب باشد، همان طور كه در 1285، 1906 ه.ش  و 1322، 1950 ه.ش انقلاب از اين دو موضوع بنيادين ناشى شد، بنظر معقولانه مى رسد كه فرض كنيم آنها انگيزه ئ اصلى براى يك وضعيت انقلابى ديگر را فراهم آورند.
مسئله قدرت شاه مسئله اى است كه اگر ناسيوناليست ها كنترل دولت را بدست گيرند احتمالاہ به سرعت حل خواهد شد.
سنجابى گفته است كه يك جبهه دولت ملى شاه را مجبور خواهد كرد كه در عرض 5 روز يا سلطنت كند يا حكومت.
اين خود ستايى نيست، عليرغم شهرت ايرانيان به مصالحه در صورت روى كار آمدن جبهه ملى وضع قدرت انقدر تغيير مى كند كه شاه مجبور خواهد شد كه بين حكومت ظاهرى و يا ترك كشور يكى را انتخاب كند.
او اغلب گفته است اگر با اين انتخاب مواجه شد، كشور را ترك خواهد كرد و هيچ دليل به خصوصى وجود ندارد كه به گفته اش شك كنيم.
بايد تذكر داده شود كه تنها سازمان ناسيوناليستى با هئيت فعلى خارج جبهه ملى يعنى نهضت آزادى كشور، حتى به شاه اين مقدار حق انتخاب را نيز نمى دهد، چون آشكارا از برقرارى يك جمهورى دفاع مى كند.
بااين فرض كه شاه از سر راه بايد برداشته شود، تنها راه واقعى براى يك دولت ناسيوناليست جهت جلب و حفظ حمايت مردم اين خواهد بود كه موضوعتى را كه معمولاہ با ضد غربى بودن همراه است بكار گيرد بيشتر آن مسائل امروزه با آمريكت مرتبط مى شود.
اين حقيقت يك رژيم ناسيوناليسم را با مشكلات متعدد واقعى و روانى در گير مى سازد.
روشهاى عمل رهبرانه فوق شامل 5 موضوع خاص است موضوعات اينها هستند: 1 - عضويت در سنتو، 2 - قرارداد دو جانبه با ايالات متحده، 3 - كمك از غرب به طور اعم و از ايالات متحده به طور اخص، 4 - كمك از اتحاد شوروى، و 5 - تجديد نظر يا فسخ قراداد كنسر سيوم گرچه گوش آمريكايها از اين حرفها پر است، ولى با كمال اطمينان مى توان گفت كه رهبران ناسيو ناليست كنونى در مخالفت با عضويت ايران در سنتو متفق القولند.
از نظر آنها اين موضوعات با ارزش مى باشند، چون مى توانند با توسل به آنها از بيگانه ترسى ايرانيها به خصوص عليه انگلستان استفاده كنند بدون اينكه آمريكا را بيشتر از حد خود كرده باشند.
بنظر سنجابى، تا به حال چند ضربه بر سنتو وارد آمده است: اولاہ اقدام يك دولت غير مردمى است، ثانباہ شامل هزينه هاى هنگفتى مى گردد، و ثالثاہ خصومت شوروى را بيجهت بر مى انگيزد.
صديقى نيز گفته است كه سنتو جنگ سرد را تشديد مى سازد و در هيچ حالتى قادر به انجام وظيفه دفاعى خود نمى باشد ه او معتقد است كه سنتو ضعيف خواهد شد همانطورى كه معاهده ئ سعد آباد، زمانى از انجام اهدافش باز ماند و ضعيف شد.
صالح نيز در رابطه يا سود سنتو براى ايران ابراز شك و ترديد كلى نمود.
بختيار ادعا مى كند كه يكى از ميانه روها در مورد موضوع سنتو است، او مى گويد: دانشجويان دانشگاه را كه خصوصاہ بر عليه آن با صراحت سخن مى گفته اند آرام نموده است.
بهر صورت او عنوان كرده است كه اگر وى نخست وزير باشد از سازمان در يك روز، يك هفته، يك ماه، يا يك سال بر حسب شرايط خارج خواهد شد.
در اين زمينه وى بدون شك راست مى گويد و روش احتمالى رهبرى در مورد اين موضوع را منعكس مى سازد.
موافقت نامه دو جانبه با ايالات متحده بنظر مى رسد كه بصورت ديگرى مورد توجه قرار مى گيرد.
براى مثال بختيار گفته است: از آنجا كه اين قرارداد متضمن عدم تجاوز بر خلاف پيمان سنتو است او با ابقاع آن مخالفتى ندارد سنجابى با عتراف به اينكه اين معاهده يك سد اساسى تر از سنتو در مقابل تجاوز روسيه و شوروى است مى گويد فقط در صورتيكه جاى آن را يك تعهد مساوى پر بنمايد از آن صرف نظر خواهد كرد بى علاقه رهبر، صديقى است كه عنوان نموده بهترين دفاع ايران در مقابل تجاوز شوروى اصلاحات اقتصادى و معنوى است كه در حالى كه شايد خوشايند روسها نباشد، حداقل از دادن يك بهانه به آنها براى حمله به ايران جلوگيرى مى كند.
به هر حال او اضافه كرد در حالى كه موافقت نامه، زياد بدرد بخور نيست، هيچكدام با استقلال ايران سازگار نيست نظرات خاص صالح در مورد قرارداد دو جانبه مشخص نيست.
در مورد موضوع كمك ايالات متحده يك مطلب خيلى لجوجانه تكرار شده است و مثل اين است كه تبديل به يك امر اعتقادى واقعى براى تمام ناسيوناليستها شده باشد.
صالح گفته است ايالات متحده در طول ده سال گذشته براى ايران بيش از يك ميليارد دلار بشكل كمك هاى نظامى و اقتصادى تاعمين نموده كه به طرز حيرت آورى تنها اثر آن حفظ يك دولت غير ملى بر سر قدرت و منزجر نمودن مردم از آمريكاييها بوده است.
با اين حال عليرغم رهاى از اوهام در مورد شكست ايالات متحده براى حمايت از جنبش ناسيو ناليستى، رهبرى به طور كلى موتفقت دارد كه كمك اقتصادى ايالات متحده براى چند سالى مورد نياز مى باشد.
اختلافات بخصوص قابل تاعكيدى وجود دارد صديقى معتقد است كه امتيازاتعطاوام قابل ترجيح است، چونكه آنها مداخله خارجى كمترى را در بر دارد در حالى كه سنجابى به عبارتى ديگر فكر مى كند تمام كمك بايد به پروژه هاى خاصى اختصاص يابد كه بتوند از بكارگيرى موئثرش اطمينان حاصل كرد.
بختيار نظر داده است كمك خارجى ضرورى است و در حقيقت اگر در محل صحيح و به طور صحيح خرج شود مطلوب خواهد بود خلاصه اينكه رهبرى فعلى جبهه ملى واقعاہ نمى داند در مورد كمك آتى ايالات متحده چه فكر مى كند و احتمالاہ اگر خودشان را در قدرت بيابند نم دانند در مورد آن چه بكنند.
اين مسئله كه آيا كمك شوروى را قبول كنند يا نه، مسئله اى است كه رهبرى تند رو را از ميانه رو جدا مى كند و اين امر در يك دولت جبهه ئ ملى احتمالاہ عدم توافقهاى داخلى بزرگترى را در زمينه سياست خارجى ايجاد مى كند.
خيلى از پيش بينى هاى محتاطانه اى كه اكنون در مورد كمك شوروى ابراز مى شود، احتمالاہ در صورت به قدرت رسيدن ناسيوناليستها تحت فشار چپى ها از بين خواهد رفت ايرانيان قوياہ چنين مى انديشند كه براى ايرانيان باهوش، قرار دادن شرق در مقابل غرب يك بازى نسبتاہ آسان است، خصوصاہ وقتى كه خطرات، آن چنان بالا باشد كه هر طرف مجبور باشد قيمت را بالا نگه دارد.
به عبارت ديگر در حالى كه ايرانيان ممكن است در مورد توانايى خودشان براى مدارا كردن با اتحاد شوروى غلو نمايند، تعداد كمى از آنها در مورد مقاصد شوروى در ايران داراى توهم به معناى واقعى كلمه مى باشند.
اين موضوع توسط يك نظريه از طرف صديقى توضيح داده شده است، به اين معنى كه ايران مى تواند رابطه ئ فعلى خودش را با آمريكا براى 150 سال بدون از دست دادن استقلالش ادامه دهد، ولى اگر روسها كنترل را بدست آورند، ايران در شكل فعلى آن در مدت 5 سال از موجوديت خود ساقط خواهد شد.
او اينطور به سخن ادامه داد كه ايران مى تواند كمكهاى بلاعوض را از اتحاديه شوروى قبول نمايد اگر كه آنهاكمكهابدون شرايط داده شود، ولى وام را نه.
بختيار نيز نظر داده است كه يك دولت ملى واقعى نمى تواند كمك شوروى را در صورت عدم مداخله در امور سياسى كشور در كند.
صالح و سنجابى محتاط ترند بخصوص صالح كه در مور خطر نفوذ شورى از طرق اقتصادى آگاهى دارد.
از نظر سنجابى، كمكهاى شوروى فقط اگر متضمن كاهش كمكهاى اقتصادى غرب نباشد قابل اجرا خواهد بود، او گفته است كه بهرحال قطع برنامه هاى تبليغاتى راديوى اتحاد شوروى بر عليه ايران محتمل خواهد بود.
ده سال پيش موضوع ملى شدن نفت، ايران را به لبه ئ پرتگاه نابودى اقتصادى و سياسى كشانيد.
احساسات تند و افراطى بر انگيخته شد، آن هم به خاطر تنفر تاريخى نسبت به انگليسى ها، كه در آن موقع كنترل منحصر بفرد صنعت نفت را در دست داشتند.
در حالى كه مشاركت خارجى در صنعت نفت مختلف است و موضوع قرارداد كنسرسيوم ممكن است توجه اش را به نوع كشمكش ملى متعصبانه كه ايران يك دهه ئ قبل تجربه كرد معطوف ننمايد، هيچ شكى نيست كه قرارداد، يكى از اولين مسائلى خواهد بود كه براى دولتى كه ما انتظار داريم مجبور است احساسات ضد خارجى را بكار گيرد، به وقوع بپيوندد.
نظر فعلى جبهه ملى اين است كه قرارداد نفت عمدتاہ به اين خاطر كه بوسيله دولت مصدق منعقد نشد مشكوك است.
براى مثال بختيار نظر داده است كه جبهه ملى با موارد خاص قرارداد آنقدر مخالف نيست، كه با امضاع آن بر خلاف ميل مردم مخالف است. او