با اوج گيرى نهضت اسلامى، امكانات گسترده اى براى مبارزه پديد آمد و نيروهاى متعددى وارد مبارزات سياسى شدند. اين نهضت توانست احساسات عمومى و مذهبى را بر ضد شاه و حاميان او بسيج كند و كارى را كه هيچ سازمان سياسى مخالف رژيم نتوانسته بود انجام دهد، به اجرا درآورد.
يكى از ويژگى هاى نهضت اسلامى اين بود كه حركت نهضت، به موازات رشد آگاهى توده ها پيش مى رفت و آهنگ آن با اراده ى متكى به آگاهى و اعتقاد مردم، مطابق بود.
رهبرى نهضت هيچ گاه از فشار و فعاليت هايى كه به گونه اى اجبارى تلقى مى شد، بهره نبرد و مردم را در انتخاب راهى كه بايد روند، آزاد گذاشت. او به جاى تكيه بر عمليات مسلحانه، همواره به خواست مردم، همراه با بالابردن سطح شعور سياسى و دينى آن ها انديشيد تا قيام همگانى و پايدار باشد. در چنين شرايطى بود كه سازمان هاى نظامى زير بهوجود آمدند:
سازمان چريك هاى فدايى خلق: در فروردين 1350، اعلام موجوديت كرد و با ايدئولوژى ماركسيسم ـ لنينيسم، و مستقل از قطب هاى جهانى كمونيزم، وارد مبارزه ى مسلحانه شد و خط مشى قهرآميز را براى برپايى انقلاب دموكراتيك نوين، به عنوان استراتژى خود برگزيد. حمله به پاسگاه سياهگل، اوّلين و آخرين پيروزى مسلحانه ى آن ها بود، زيرا در پى حمله ى آنان، مأموران مسلح رژيم جنگل را محاصره و اعضاى گروه را اعدام كردند. در پايان كار نيز خانه هاى تيمى ـ با پوشش دختران و زنان جوان ـ كشف و كار آنان يك سره شد.
سازمان مجاهدين خلق: اين گروه با اعتقاد به لزوم سازماندهى مبارزه، براى بهره گيرى از شرايط موجود همت گمارد. اين سازمان مى خواست با سازماندهى، كادرسازى و عضوگيرى، امكانات و نيروهاى موجود را در اختيار بگيرد و از راه مبارزه ى مسلحانه، قيام را به شكل عمومى درآورد.
پنجاه نفر از اعضاى اوّليه ى سازمان تا مدتى وقت خود را به كار سازماندهى ـ در سه بعد ايدئولوژيكى، سياسى و نظامى ـ مصروف داشتند و گروه هايى را نيز براى آموزش به اردوگاه هاى فلسطينى فرستادند. در شهريور 1350 كادر مركزى سازمان در خانه ى تيمى، بدون اين كه گلوله اى شليك شود، دستگير و جز يك نفر، همگى اعدام شدند.
عقيده ى سازمان تلفيقى از برخى مطالب انقلابى اسلام و اصول ماركسيسم بود. از اين رو، در جذب نيروهاى مسلمان بيش از گروه هاى ماركسيست موفق بود. اين گروه ها اندكى بعد از سازماندهى جديد توسط احمد رضايى ـ كه در شهريور 1350 به محل كادر مركزى دير رسيده و از چنگال مأموران گريخته بود ـ دچار تجديد نظر در عقيده و اعلام مواضع جديد الحادى شد، كه تفصيل آن از صلاحيت اين مختصر بيرون است.
شهيد مطهرى معتقد بود التقاط در خدمت استعمار است و خدمتى كه اينان به استعمار مى كنند، بيش از خدمتى است كه عوامل سياسى يا اقتصادى الحادى به بيگانگان انجام مى دهند، به همين نسبت خيانت آن ها به ملت بيش تر است.
سازمان مسلحانه ى گروه ابوذر: اين سازمان در سال 1351 در نهاوند اعلام موجوديت كرد. اعضاى گروه، جوانان مسلمان زير بيست سال بودند و پس از چند عمل مسلحانه و ترور، هنگام خلع سلاح يك مأمور در قم دستگير و در بهمن ماه 1352 شش نفر كادر مركزى آن ها اعدام شدند.
از سال 1350 در كنار اعلام مواضع مسلحانه، ترورهايى نيز به طور پراكنده انجام مى گرفت كه مى توان به اين موارد اشاره كرد:
سپهبد فرسيو (دادستان ارتش) در بهار 1350، فاتح در تابستان 1353، سرتيپ طاهرى و سرهنگ لوئيس هاوكينز (افسر وابسته ى نظامى سفارت امريكا در ايران) در سال 1352، دو سرهنگ ديگر امريكايى در سال 1354 و سه غير نظامى و جاسوس امريكايى در تابستان سال 1355.