اينها آيات قيامت است ، ولي توجه داشته باشيد كه امثال مرحوم آخوند معتقدند كه حقايقي كه در اينجا وجود دارد مكشوف مي شود ، نه اينكه اين حقايق در اينجا وجود نداشته و در آنجا ظهور مي كند . آياتي مثل " اذا السماء انشقت " ، " اذا السماء انفطرت " نيز همين جور است ، همه اينها روزي است كه غطاءها و پرده ها برداشته مي شود و حقايق آنچنان كه هستند بروز و ظهور مي كنند . تعالي : " فقال لها و للارض ائتيا طوعا أو كرها قالتا اتينا طائعين " ( 1 ) و قوله : " كل اتوه داخرين " ، و قوله : " علي أن نبدل امثالكم و ننشئكم فيما لا تعلمون " ، و قوله : " ان يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد " ( 2 ) ، و قوله : " كل الينا راجعون " ، الي غير ذلك من الايات المشيره الي ما ذكرناه . و مما يشير الي تجدد الطبائع الجسمانيه قوله تعالي : " و هو القاهر فوق عباده و يرسل عليكم حفظه حتي اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا و هم لا يفرطون " . وجه الاشاره ان ما وجوده مشابك لعدمه و بقاؤه متضمن لدثوره يجب أن يكون أسباب حفظه و بقائه بعينها أسباب هلاكه و فنائه ( 3 ) ، و لهذا كما اسند الحفظ الي الرسل اسند
1 - مرحوم آخوند درباره اين آيات نظرش اين است كه از روزي كه آسمان و زمين خلق شده اند ، خدا به اينها گفته بيائيد و اينها آمده اند و دارند مي آيند و خواهند آمد ، نه اينكه اين اختصاص به يك زمان معين داشته باشد . و اين آمدن ، آمدن به تمام ذات است و حركت جوهري است و تا ابد ادامه دارد . 2 - قرآن مي فرمايد: اگر خدا بخواهد شما را مي برد و خلق جديد مي آورد . مي فرمايد : اگر بخواهد . مي دانيم كه صدق شرطيه ملازم با صدق مقدم نيست كه حتما چنين مي شود . اما مرحوم حاجي مي گويد چون واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جميع الجهات است ، اگر بخواهد را در حقيقت خواسته است و شده است اين البته خيلي بعيد است 3 - مرحوم آخوند از اين آيه نكته خيلي لطيف و ظريفي را استفاده مي كند .همان أن اول حدوث حياتش رو بسوي مرگ است و تدريجا دارد مي ميرد . حياتش عين موت است . اين است كه قرآن مي گويد همانهائي كه نگهبان هستند همانها ميراننده هستند . يعني دو حيثيت و دو جهت نيست كه ملائكه اي ميراننده باشند و ملائكه اي نگهدارنده . حيات عين موت است و آمدن عين رفتن است ،