در رثاء
-
مكن هرگز حوالت سوى فردا
چونت نپرسم بگويى اينت كراهت
دعوى دانش كنى هميشه وليكن
اگر بد گمان گشتى اى دوست بر من ز خود ايمنم زان كه عيبى ندارم
ز خود ايمنم زان كه عيبى ندارم
-
كه حال و قصه ى فردا ندانى
چونت بخوانم نيايى اينت گرانى
هيچ ندانى ورا كه هيچ ندانى
نيازارم از تو بدين بدگمانى ز تو ايمنم زان كه عيبى ندانى
ز تو ايمنم زان كه عيبى ندانى