قصاید و قطعات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 78/ 76
نمايش فراداده

در رثاء

  • مكن هرگز حوالت سوى فردا چونت نپرسم بگويى اينت كراهت دعوى دانش كنى هميشه وليكن اگر بد گمان گشتى اى دوست بر من ز خود ايمنم زان كه عيبى ندارم ز خود ايمنم زان كه عيبى ندارم
  • كه حال و قصه ى فردا ندانى چونت بخوانم نيايى اينت گرانى هيچ ندانى ورا كه هيچ ندانى نيازارم از تو بدين بدگمانى ز تو ايمنم زان كه عيبى ندانى ز تو ايمنم زان كه عيبى ندانى