مقطعات
اوحدالدین محمد بن محمد انوری
نسخه متنی -صفحه : 439/ 234
نمايش فراداده
قاضى هرى مبتلا به مرض جرب شده و حكيم به عيادت او رفته و او از خانه بيرون نيامده و اين قطعه را درهجو او گفته است
-
قاضى از من نصيحتى بشنو
بارها گفتمت خر از كفه دور
پند احرار دامنت نگرفت
كيك درياچه ى من افكندى
هين كه شاخ هجا به بار آمد
خشك ريشى گرى كرى نكند
اين زمان بيش از اين نمي گويم پس از اين خون تو به گردن تو
پس از اين خون تو به گردن تو
-
نه مطول به از طويله ى در
خر بغايى مكن تو گرد آخر
اين به تصحيف تا قيامت حر
وينكت سنگ اوفتاده به سر
بيش از اين بخ نام وننگ مبر
هان وهان چاردست و پاى شتر
ايها الشيخ بالسلامة مر گر بدان آريم كه گويم پر
گر بدان آريم كه گويم پر