اورنگ دوم

نور الدین عبد الرحمان جامی

نسخه متنی -صفحه : 37/ 37
نمايش فراداده

در بيان مقصود

  • چيست آن آتش؟ رياضت هاى سخت سوخت ز آن آار طبع و جان بماند ليك چون عمرى به آتش بود خوى ز آن حكيم اش وصف حسن زهره گفت تا به تدريج او به زهره آرميد چيست آن زهره ؟ كمالات بلند ز آن جمال عقل، نورانى شود با تو گفتم مجمل اين اسرار را گر مفصل بايدت فكرى بكن هم بر اين اجمال كاري، اين خطاب هم بر اين اجمال كاري، اين خطاب
  • تا طبيعت را زند آتش به رخت دامن از شهوات حيوانى فشاند گه گه اش درد فراق آمد به روى كرد جاناش را به مهر زهره جفت، وز غم ابسال و عشق او رهيد كز وصال او شود جان ارجمند پادشاه ملك انسانى شود مختصر آوردم اين گفتار را تا به تفصيل آيد اسرار كهن ختم شد، والله اعلم بالصواب ختم شد، والله اعلم بالصواب