اورنگ پنجم

نور الدین عبد الرحمان جامی

نسخه متنی -صفحه : 117/ 49
نمايش فراداده

به صحرا بردن برادران يوسف را و به جاه افگندنش

  • از آن پس گفت اى مهجور غمناك كه روزى اين خيانت پيشگان را ز تو دل ريش تر پيشت رسانم ز جبريل اين سخن يوسف چو بشنود به تسكين دادن جان حزينش به تسكين دادن جان حزينش
  • پيامت مي رساند ايزد پاك گروه ناصواب انديشگان را فكنده پيش سر ، پيشت رسانم، ز رنج و محنت اخوان برآسود نديم خاص شد روح الامين اش نديم خاص شد روح الامين اش