مثنویات و تمثیلات و مقطعات
پروین اعتصامی
نسخه متنی -صفحه : 292/ 77
نمايش فراداده
چند پند
-
كسى كه بر سر نرد جهان قمار نكرد
خوش آنكه از گل مسموم باغ دهر رميد
به تيه فقر، ازان روى گشت دل حيران
نداشت ديده ى تحقيق، مردمى كاز دور
شكار كرده بسى در دل شب، اين صياد
سپهر پير بسى رشته ى محبت و انس
مشو چو وقت، كه يك لحظه پايدار نماند
برو ز مورچه آموز بردبارى و سعى
غبار گشت ز باد غرور، خرمن دل
سفينه اى كه در آن فتنه بود كشتيبان
مباف جامه ى روى و ريا، كه جز ابليس
كسى ز طعنه ى پيكان روزگار رهيد
طبيب دهر، بسى دردمند داشت وليك
چرا وجود منزه به تيرگى پيوست
ز خواب جهل، بس امسالها كه پار شدند روا مدار پس از مدت تو گفته شود
روا مدار پس از مدت تو گفته شود
-
سياه روزى و بدنامى اختيار نكرد
برفق گر نظرى كرد، جز به خار نكرد
كه هيچگه شتر آز را مهار نكرد
بديد خيمه ى اهريمن و فرار نكرد
مگو كه روز گذشت و مرا شكار نكرد
گرفت و بست بهم، ليك استوار نكرد
مشو چو دهر، كه يك عهد پايدار نكرد
كه كار كرد و شكايت ز روزگار نكرد
چنين معامله را باد با غبار نكرد
برفت روز و شب و ره سوى كنار نكرد
كس اين دو رشته ى پوسيده پود و تار نكرد
كه گاه حمله ى او، سستى آشكار نكرد
طبيب وار سوى هيچ يك گذار نكرد
چرا محافظت پنبه از شرار نكرد
خوش آنكه بيهده، امسال خويش پار نكرد كه دير ماند فلانى و هيچ كار نكرد
كه دير ماند فلانى و هيچ كار نكرد