ناظر و منظور

وحشی بافقی

نسخه متنی -صفحه : 97/ 39
نمايش فراداده

رفتن معلم به در خانه ى دستور و بيان كردن عشق ناظر نسبت به منظور و مقدمه ى درد فراق و آغاز حكايت اشتياق

  • به خود مي گفت دستور جهاندار فرستم گر به مكتبخانه بازش خبر يابد ازين شاه جهانگير نمي دانست تا تدبير او چيست نبود آگه كه درد دوستدارى نبود آگه كه درد دوستدارى
  • چه سازم چون كنم تدبير اين كار فتد ناگه برون زين پرده رازش به جز جان باختن آن دم چه تدبير پى تدبير كارش چون كند زيست ندارد چاره اى جز جان سپارى ندارد چاره اى جز جان سپارى