شعر حج (1)

بعثه مقام معظم رهبری

نسخه متنی -صفحه : 29/ 10
نمايش فراداده

حريم كبريايي

محمد رضا جناني


  • بــر يــار آمـدم مـن بـه حــريم كــبريايـي بـه امـيد رحـمت او شـدم از ديـــار راهــي بـه خـداي كعبه گفتم كه ببخش بـنده ات را مـنم آن نيازمندي كـه بـه درگـهت رسـيدم بـه شـنيدم از عـراقي كـه ز راه بـي ريـايي «به طواف كعبه رفتم بـه حـرم رهم نـدادند بـه قـمار خـانـه رفـتم هـمه پـاكـباز ديــدم تو «جناني» با چه رويي به حرم قدم نهادي تو «جناني» با چه رويي به حرم قدم نهادي

  • نـكند كـه كــار مـن هـم بـود از سـر ريـايي چـه زيان كه اين گدا هم برسد به يك نوايي كـه نـدارد او پناهـي بـه درت كــند دعـايي تـو مران مرا از ايـن در كـه نـدارم آشـنايي بـه سـرود ايـن سـخن را در خــانـة خــدايي كه بـرون در چه كردي كه درون خانه آيي چو به صومـعه رسـيدم هـمه زاهـد ريـايي» نكند كه هاتف غيب به تو داده يك ندايي نكند كه هاتف غيب به تو داده يك ندايي