اين خانه در واقع از اداره بزرگي كه معروف به «اداره خرنفش» بود، تشكيل مي شد. والي مصر محمدعلي در سال 1232 هـ . خانه يادشده را در خيابان مسيحيان كه معروف به «خميس العدس» بود، بنا كرد. نامبرده اين خانه را به اشاره برخي از مسيحيان فرنگي مقيم مصر در اين دوره به وجود آورد تا اينكه خود به صورت محوري براي كارها و صنعت هاي گوناگون در آمد و خارجيان متخصص در فنون مختلف به هنگام ورود به اين سرزمين رو به سوي آن آوردند; به عبارت ديگر، محمدعلي در نظر داشت اين كارگاه را همانند ديگر كارگاه ها و كارخانه هايي كه در اين ديار براي خدمت به ارتش مصري بنا كرده بود، مهيا سازد.
جبرتي به هنگام سخن درباره حوادث ماه ذي الحجه سال 1233 هـ . از اين كارگاه و تجهيزات گوناگوني كه در آن وجود داشته مي نويسد:
«... ساختمان گسترده اي است كه بناي آن را از سال گذشته آغاز كرده اند، آنان مدتي را به ساختن دستگاه هاي ميكانيكي و مادر در آن گذرانيده اند كه پس از آن با دستگاه هاي يادشده وسايلي از قبيل سندان ها و دستگاه هاي برش آهن و دندانه هاي فلزي وارّه ها و چسب ها و جز اينها را در آن ساختند. در اين ساختمان براي هر حرفه و صنعتي، جايگاه ويژه اي به وجود آورده اند كه در بخش هاي يادشده هر كدام با توجه به فعاليت خود، صنعتي را ارائه مي نمود. اين بخش ها شامل نوارهاي لغزنده و قرقره ها و دستگاه هاي ميكانيكي خاصي بوده كه در آن صنعت پنبه و انواع گوناگون ابريشم و پارچه و نيز پارچه هاي زربفت و نازك ساخته مي شد».14
طبيعي است كه بافت جامه كعبه ـ به بخشي كه در آن صنعت پنبه و ابريشم و پارچه هاي زربفت فعاليت داشت ـ انتقال يافت. هنگاميكه صنعت هاي گوناگوني كه در آن بخش فعاليت داشتند، متوقف گرديد، تمامي اين بخش تنها به فعاليت در مورد جامه بافي كعبه مكرمه اختصاص يافت كه اين مدت به بيش از يكصدوسي سال ادامه يافت. علي مبارك پاشا ـ پس از آنكه گفته جبرتي درباره اين اداره را نقل كرده ـ مي گويد:
«اين سازمان تاكنون همچنان فعاليت داشته (در زمان خود) و مسؤوليت آن را شخصي بنام «ميري» به عهده دارد ليكن تمامي بخش هاي صنعتي گوناگون آن همانند صنعت هاي ديگر، از ميان رفته و هم اكنون تنها كارگاه جامه كعبه مكرمه ـ كه خداوند آن را معظم بدارد ـ در آن به فعاليت ادامه مي دهد.»15
از اين پس نام «مصلحة الكسوة الشريفه» 16 بر آن نهاده شد كه اين اداره تابعي از وزارت دارايي (= ماليه) مصر به شمار مي آمد. اين وضع تا سال 1337 هـ ./ 1919 م . همچنان باقي بود كه پس از آن به وزارت كشور (= داخليه) منضم گرديد و تا سال 1372 هـ ./ 1953 م . باقي بود كه در اين سال نام آن به «دارالكسوة الشريفه» تغيير يافت. از اين پس كارگاه ياد شده بخشي از وزارت اوقاف مصر گرديد و تاكنون نيز علي رغم متوقف ساختن جامه كعبه از سال 1382 هـ . همچنان بخشي از توابع وزارت اوقاف مصر به شمار مي آيد.17
گفتني است كه در اين كارگاه، كليه بخش هايي كه صنعت جامه كعبه بدان نيازمند بود ـ از قبيل ريسيدن و رنگرزي و پارچه بافي دستي سپس آرايش و زينت آن به وسيله تارهاي زربفت به دست صنعتگران و هنرمندان مصريِ ويژه اين كار ـ وجود داشت كه اين هنرمندان همواره به طور وراثتي هنر خويش را از خود به فرزندانشان انتقال مي دادند. همچنين در اين كارگاه، تارهاي نقره اي مطلاّ نيز تهيه مي شد كه بدين منظور در بخشي نقره را بصورت تارهاي نازكي درآورده و سپس به وسيله آب طلا آنها را مي پوشانيدند. كه از اين پس هنرمندان در بخش آرايش با اين تارها، جامه كعبه مكرمه را با اينگونه تارها زينت و آرايش مي دادند. اين هنر در طي چندين مرحله به انجام مي رسيد كه در پس آن خط نگاران و خوشنويسان زبردست به نوشتن آياتي از قرآن كريم بر آن پرداخته و نيز شكل هاي هندسي زيبايي را با نگين دوزي ها بر قطعه هاي جامه به وجود مي آوردند. از آن پس نوشته ها و شكل ها را به وسيله موادي بر جامه، تثبيت كرده سپس خطوط و شكل هاي يادشده به وسيله نخ هاي ويژه اي كه بر روي آنها دوخته مي شد، به طرز زيبايي برجسته شده و در پايان، هنرمندان بوسيله تارهاي نقره اي مطلاّ روي تمامي آن خطوط و شكل ها را تزيين و آرايش مي نمودند كه در خاتمه كار اين بخش داراي زيبايي و جلاي خاصي مي گرديد و چشم هر بيننده را به خود جلب مي كرد.
اين كارگاه مدّت ها همچنان در بخش هاي گوناگون خود، نسبت به تهيه و بافت و آرايش جامه كعبه مكرمه، فعاليت داشت تا اينكه براي نخستين بار به علت بروز اختلافات سياسي ميان مصر و دولت عربستان سعودي، در سال 1344 هـ . ق . ادامه يافت و در اين سال بود كه پس از رفع مشكلات ميان دو كشور، كارگاه يادشده بارديگر كار خود را از سرگرفت ليكن اين بار تنها به بخش زينت و آرايش جامه پرداخت; زيرا در اين هنگام شركت ريسندگي و بافندگي «المحلة الكبري» و پس از آن شركت «مصر حلوان» عمليات آماده سازي پشم و رنگرزي و ريسيدن پارچه هاي مرغوب جامه را به وسيله دستگاه هاي ميكانيكيِ پيشرفته و نوين، آنهم با دقت و سرعت انجام مي دادند و پارچه مورد نياز جامه كعبه را مهيا مي ساختند. آنچه كه در اين ميان گفتني است اينكه در فاصله توقف ارسال جامه كعبه به مدت ده سال (1344 ـ 1355 هـ .) دولت مصر بخشي را جهت آموزش و تعليم هنر آرايش و زربفت بوجود آورد كه در نتيجه آن، هنرمندان زبردست و ماهر فراواني تعليم ديدند.
در سال 1347 هـ ./ 1928 م . كارگران شاغل در اين كارگاه به 59 نفر مي رسيد كه اضافه بر آن سه ناظر و نيز شخصي بعنوان بسته بند و رييسي بر تمامي افراد يادشده كه بدان «استاد باشي» مي گفتند، وجود داشت. اين شخص در سال 1390 هـ ./ 1968م . پس از گذراندن عمري بيش از نود سال درگذشت. نامبرده در سال 1388هـ . 1368م . همانند يك جوان مشغول به كار بود و اين وضعيت را تا اواخر زندگي خود ادامه داد. اين كارگاه آنگاه كه فعاليت خود را تنها در بخش آرايش و زربفت جامه ادامه داد، كم كم از تعداد كارگرانش كاسته شد; بـه طـوري كـه در سـال 1381 هــ ./ 1962 م .18جامه بافي كعبه متوقف گرديد. از اين پس بود كه تعداد هنرمندان يادشده به شكل محسوسي رو به كاهش گذارد و اين هنر زيبا (آرايش و زينت به وسيله تارهاي نقره اي مطلاّ) رو به سستي گذاشت تا آنجا كه هم اكنون در اين كارگاه تنها شش نفر باقي مانده نسل هنرمندان زبردست گذشته مشغول به كار هستند و متأسفانه هم اكنون اين هنر رو به انقراض و فراموشي گام برمي دارد.
هم اكنون افراد يادشده تنها به ساختن و تهيه پرده هاي گوناگوني ويژه مرقد اوليا و بزرگان و نيز ساختن برخي تابلوهاي اسلامي فعاليت مي نمايند.