از دوران جاهليت، همواره مصر به صنعت پارچه بافيِ نيكو، كه در آن هنگام معروف به قباطي بود، شهرت داشته است; به طوري كه در عصر جاهليت و نيز در دوران اسلام، كعبه مشرفه همواره به وسيله قباطي پوشانيده مي شده است. در آن هنگام بهترين پارچه قباطي همانا بافته هاي قباطي تنيسي بود كه در شهر «تنيس» بافته مي شد. بدين سبب بود كه خلفاي عباسي همواره فرمان مي دادند جامه كعبه را از قباطي دست ساخته شهر تنيس آماده سازند. بنابراين، در نوشته هاي تاريخ نگاران همواره شهر تنيس را بعنوان جايگاهي براي ساختن جامه كعبه مكرمه مي شناسيم.3 همچنانكه به همين منظور همواره خلفا، لباس هاي تشريفاتي و گرانقيمت خويش را از اين نوع پارچه ها انتخاب مي كردند. شهر تنيس در آن هنگام در نزديكي شهر دمياط كنوني بوده است.مقريزي در كتاب «خطط» خويش در اين باره چنين مي نويسد:«... شهري از سرزمين مصر بوده كه در ميانه آب قرار داشته است... مردمان آن را افرادي خوش برخورد و ثروتمند تشكيل مي داد كه بيشتر آنان شغل بافندگي را براي خود برگزيده بودند. در اين شهر لباس هاي معروف به «شروب» را كه در دنيا بي نظير بوده نيز مي بافته اند. همچنين لباس هاي خلفا كه موسوم به «بُدْنه» بوده و بيشتر تار و پود آن از طلا بود، در اين شهر بافته مي شد; به طوري كه لباس هاي يادشده هر كدام تا حدود يك هزار دينار ارزش داشت. و نيز در دنياي آن روز لباس كتاني عاري از تارهاي زيور شده به طلا تنها از نوع كتان هاي تنيس و دمياط بود كه داراي ارزشي به مقدار يكصد دينار بود... همچنين اين شهر ويژگي خاصي نسبت به تهيه لباس هاي توانگران و بازرگانان سرشناس داشت كه در اين ميان نيز جامه كعبه در آن بافته مي شد...»4شهر تنيس همچنان رو به پيشرفت و ترقي بود تا اينكه به فرمان «ملك محمدبن عادل ايوبي» در سال 624 هجري ويران شد. اين دستور بدانجهت بود كه فرنگيان بارها بدان هجوم آورده و آن را به ويراني كشانده بودند. در پس آن اموال فراواني براي تجديد ساختمان شهر يادشده بكار مي رفت. 5 از ديگر مكان هايي كه جامه كعبه مصري، در آنجا بافته مي شد، مي توان دو شهر «شطا» و «تونه» را نام برد. دو شهر يادشده از سرزمين هاي تابع شهر تنيس به شمار مي آمدند. در اين دو منطقه، صنعت قباطي همانند تنيس بافته مي شد. پيش از اين به هنگام سخن از بافت جامه در دوران عباسي از آن ياد كرديـم.6صنعت جامه كعبه در پاره اي از اوقات به حرم حسيني7 انتقال مي يافت. اين مطلب در اوايل دوران مماليك صورت پذيرفت. قلقشندي (متوفاي سال 821 هـ .) مي گويد:«اما ساختن جامه كعبه در دوران هاي نخستين، تنها ويژه خلفا بود... سپس ساختن آن در اختيار پادشاهان سرزمين مصر قرار گرفت كه آنان همه ساله جامه را تهيه و آماده مي ساختند، كه تاكنون به همين منوال باقي مانده است. لازم به تذكر است كه در اين ميان، گاه بر اثر استبداد و قدرت پادشاهان يمن، اين امر در اختيار آنان قرار مي گرفت. اين جامه در قاهره و در حرم حسيني بافته مي شد.جامه يادشده از ابريشم سياهي بود كه با گلدوزي ها و نوشته هاي سفيد در متن آن آيه: « اِنَّ أَوّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاس لَلَّذي بَبَكَّةَ...» به چشم مي خورد.در پايانِ دولتِ ظاهريه برقوق، نوشته ها به رنگ زرد آذين شده به طلا تغيير يافت. اين جامه، داراي ناظر مستقل و جداگانه اي بود كه دهكده بيسوس از توابع قاهره وقف آن شده بود و عايدات آن صرف تهيه جامه يادشده مي گرديد.»8از گفته هاي قلقشندي مي توان چنين نتيجه گرفت كه جامه در ربع اوّل از قرن نهم هجري در حرم حسيني بافته مي شد. همچنانكه واضح مي گردد مصر پس از خلفاي بني عباس ويژگي بافتن جامه را به خود اختصاص داد و از آن پس پيشرفت هاي هنري فراواني در اين زمينه به دست آورد تا آنجا كه گلدوزي هاي طلايين بر روي آن به وجود مي آورد.از جايگاه هاي ديگري كه مي توان به عنوان كارگاه جامه كعبه مكرمه نام برد، قصر اَبلق در قلعه9 مي باشد. البته نمي توان دقيقاً زمان انتقال صنعت جامه بدين قصر را مشخص كرد امّا از سخن مقريزي چنين فهميده مي شود كه اين قصر در سال 713 هـ . به وسيله ملك «ناصر محمدبن قلاوون» بنا گرديده و نامبرده از آن به عنوان مركز حكومتي در بيشتر روزهاي هفته استفاده مي كرده است. بنا به گفته مقريزي اين انتقال ظاهراً در دوران او صورت گرفته است (متوفاي سال 846 هـ .)همچنين از گفته هاي ابن اياس10 به هنگام برگزاري مراسم جشن جامه كعبه در سال 923 هـ . كه نخستين جامه ارسالي به مكه در دوران عثماني بود و از بردن جامه به قلعه نزد نايب السلطنه «خايربك» چنين فهميده مي شود كه صنعت جامه بافي براي كعبه، در آغاز دوران عثماني به قلعه منتقل نگرديده بود. نخستين بار جبرتي به هنگام سخن درباره جامه كعبه، در سال 1213 هـ . كه در خانه «مصطفي كتخدا» (كه برخلاف معمول بوده; زيرا هميشه در قلعه بافته مـي شـده اسـت11) بافته شده، ياد كرده است چون در آن هنگام مصر از سوي نيروهاي فرانسوي به اشغال درآمده بود و در نتيجه در آن سال نتوانست جامه كعبه معظمه را به مكه ارسال نمايد; زيرا مصطفي بك كتخدا كه اميرالحاج مصر در آن موسم بود، به تهمت قيام بر ضدّ فرانسويان، همچنانكه پيش از اين ياد كرديم، دستگير و زنداني شد. در اين هنگام سيداسماعيل خشاب يكي از سرشناسان مصر، ناگزير عهده دار جامه كعبه گرديد و بدين منظور آن را به خانه «ايوب جاويش» در همسايگي مقام حضرت زينب(عليها السلام) منتقل كرد و آن را در اين مكان به اتمام رسانيدند.در سال 1219 هـ . كارگاه جامه بافي به «بيت الملا» در خيابان «المقاصيص» انتقال يافت كه در اين هنگام «سيد احمد محروقي» عهده دار ساختن جامه كعبه آن سال گرديد. جبرتي در اين باره مي گويد: «در اين ماه (رجب سال 1219 هـ . ساختن جامه كعبه به وسيله سيد احمد محروقي آغاز گرديد كه بدين مناسبت نامبرده عهده دار آن شد و اين كار را در «بيت الملا» در خيابان مقصيص آغاز كردند.»12 آن گاه كه محمد علي پاشا حكومت مصر را در سال 1220 هـ . به دست گرفت مجدداً كارگاه جامه بافي كعبه مكرّمه به «قلعه» بازگردانده شد. اين وضع همچنان ادامه داشت تا اينكه اين صنعت به كارگاه ديگري واقع در «خَرَنْفُش» قاهره بنام كارگاه خَرَنْفُش13 انتقال يافت. تا اينكه پس از مدتي به اداره جامه كعبه سپس به «دارالكسوة الشريفه» معروف گرديد. جامه كعبه از آن پس، تا سال 1382 هـ . يعني تا آن هنگام كه مصر از ارسال آن خودداري كرد، در اين كارگاه ساخته مي شد.