او مى گويد: با برادرم امام كاظم(عليه السلام)چهار عمره گزاردم. آن حضرت كه با خانواده خويش عازم حج بود، مسيرِ مدينه تا مكه را يك نوبت در 26 روز، در نوبت ديگر 25 روز، در سفرى 24 روز و يك بار 21 روز طى كرد.
همو گويد: از پدرم امام صادق(عليه السلام)شنيدم كه به اصحاب برگزيده اش سفارش كرد: حرمت فرزندم موسى را پاس بداريد; چرا كه برترين فرزند و جانشين من و حجّت خداى عزّوجلّ پس از من بر تمام خلق است.
وى عمر دراز و با بركتى يافت. با امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد و حضرت هادى(عليهم السلام) زيست و در زمان حضرت هادى(عليه السلام) از دنيا رفت. وى از پدرش امام صادق(عليه السلام) بدون واسطه روايت مى كند.(3) بنابراين، در آن هنگام طفلى داراى قدرت تشخيص بوده است.
امام هادى(عليه السلام) در سال 254 رخ دادهدرمى يابيم كه على بن جعفر بيش از صد سال زندگى كرده است.
(1)1 . بحار الأنوار، ج48، ص100 و وسائل الشيعه، ج14، ص317 . عَن عَلِيِّ بْنِ جَعْفَر قَالَ: «خَرَجْنَا مَعَ أَخِي مُوسَى(عليه السلام) فِي أَرْبَعِ عُمَر يَمْشِي فِيهَا إِلَى مَكَّةَ بِعِيَالِهِ وَ أَهْلِهِ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ مَشَى فِيهَا سِتَّةً وَ عِشْرِينَ يَوْماً وَ أُخْرَى خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ يَوْماً وَ أُخْرَى أَرْبَعَةً وَ عِشْرِينَ يَوْماً وَ أُخْرَى أَحَدَ وَ عِشْرِينَ يَوْماً».
(2)2 . بحار الأنوار، ج48، ص20
3 . همان، ج48، ص20
4 . كافى، ج1، ص326
(5)5 . منتهى الآمال، ج2، ص439 و ديگر كتب تاريخ.
او از كسانى است كه كمالاتى چون علم فراوان، تقواى بسيار و اعتقاد به امامان حق را، علاوه بر شرافت فرزندى، برادرى و عمويى امام، در خود جمع كرده است.
در مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) حلقه درس داشته و طالبان علم و معرفت از او بهره مى بردند.
در مقدّمه ممتّع كتاب (مسائل على بن جعفر(عليه السلام)) به قلم دانشمند گرامى آقاى حسينى جلالى، 43 نفر از كسانى كه از او حديث فراگرفته و براى ديگران روايت كرده اند، فهرست شده است.
از آن جا كه وى فرزند امام صادق(عليه السلام) بوده و با ائمه زمان خود نسبت نزديكى چون برادرى و برادرزادگى داشته، به سرچشمه علوم دسترسى داشته و با توانمندى و شايستگى از آن بهره برده است.
شيخ مفيد مى نويسد: على بن جعفر روايت كننده حديث، داراى روشى محكم و متين، ورع شديد و فضل بسيار بود. پيوسته ملازم برادرش امام كاظم(عليه السلام)بود و از او علوم بسيار مى آموخت و براى ديگران روايت مى كرد.
درباره برخورد على بن جعفر با امام (1)1 . كافى، ج1، ص322
(2)2 . مسائل على بن جعفر(عليه السلام)، صص58 ـ 65 چاپ آل البيت ـ قم ـ به تحقيق حسينى جلالى.
(3)3 . ارشاد، چاپ كنگره شيخ مفيد، ج2، ص214
جواد(عليه السلام) روايات متعددى نقل كرده اند كه همه حاكى از اعتقاد عميق وى به امامت آن حضرت است.
على بن جعفر(عليه السلام) خود مى گويد: مردى از گروه واقفيه(1) از من پرسيد: برادرت امام كاظم(عليه السلام) چه شد؟ گفتم از دنيا رفت و مرد. پرسيد از كجا مى گويى؟ گفتم: اموالش تقسيم شد، همسرانش شوهر كردند و امام پس از او به شؤون امامت رسيدگى كرد.
پرسيد: پس از او چه كسى امام شد؟ گفتم: فرزندش امام على بن موسى الرضا(عليهما السلام) .
پرسيد: او چه شد؟ گفتم: او نيز مرد. گفت: از كجا دانستى كه او مرد؟ گفتم: اموالش را ورثه تقسيم نمودند، زنانش شوهر اختيار كردند و امامِ پس از او، به شؤون امامت رسيدگى مى كند.
پرسيد: امام پس از او كيست؟ گفتم: فرزندش امام جواد(عليه السلام) ، مرد واقفى كه اينگونه جواب از من شنيد، گفت: تو با اين سنّ و قدر و منزلت و با اينكه پسر امام صادق(عليه السلام)هستى، درباره اين نوجوان (امام جواد) چنين اعتقادى دارى!
گفتم: تو شيطانى.
سپس على بن جعفر(عليه السلام) دستى به 1 . واقفيه گروهى بودند كه ائمه هدى(عليهم السلام) تا امام هفتم(عليه السلام) را قبول داشتند و به امامان پس از آن حضرت معتقد نبودند.
محاسنش گرفت و گفت: اگر خداوند او را شايسته امامت داند و مرا با اين موى سپيد شايسته نداند من چه كنم.
در روايت ديگر آمده است: على بن جعفر در مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) ، در جمع شاگردان بر كرسى تدريس نشسته بود كه ناگاه حضرت جواد(عليه السلام) براى زيارت وارد مسجد شد. على كه مرد كهنسالى بود، از جاى برخاست و بدون آنكه عبا و ردايش را آراسته كند، به سوى حضرت دويد، دست حضرت را بوسيد و احترام كرد. حضرت جواد پيش از آن كه مشغول نماز و زيارت شوند، به على فرمودند: عمو جان! بنشين و راحت باش. وى گفت: چگونه بنشينم در حالى كه شما ايستاده ايد. او با تواضع تمام مانند يك فرد كوچك، ايستاد تا حضرت نماز و زيارت را تمام كرد و از حرم نبوى(صلى الله عليه وآله) خارج شد. على آن حضرت را بدرقه كرد و سپس به جلسه درس برگشت.
برخى از شاگردان و حضّار مجلس كه از معرفت بى بهره بودند، آن جناب را توبيخ كردند كه چرا مانند يك برده، نسبت به وى فروتنى كردى، با اينكه تو فرزند امام صادق(عليه السلام) و عموى پدر اويى. (1)1 . رجال كشى ـ اختيار معرفة الرجال، ص429
تو كهنسالى و او نوجوان است!
على بن جعفر(عليه السلام) در پاسخ گفت: وقتى خداوند مرا با اين ويژگى ها، شايسته امامت ندانست و او را لايق اين مقام كرد با وى بستيزم؟ من غلامى از غلامان وى ام.
على بن جعفر(عليه السلام) چگونه مالك عريض شد
پيشتر اشاره شد كه امام باقر(عليه السلام)عريض را خريدارى كرد و ملك ايشان بود. پس از آن حضرت، به امام صادق(عليه السلام)منتقل شد. امام صادق(عليه السلام) وصيت كرد كه پس از وى، عريض از آن على فرزند كوچكش باشد. وقتى كه وى بزرگ شد، در عريض ساكن گشت.
نجاشى گويد: على بن جعفر خود ساكن عريض شد و فرزندانش را بدان جهت عريضى خوانند.
زبيدى گويد: على بن جعفر را به عريض منسوب مى دانند و چون ساكن عريض شد فرزندان و ذريه اش را ـ كه بسيارند ـ عريضى خوانند.
ارتباط تنگاتنگ و نزديك و صميمى على بن جعفر با امامان عصرِ خود، به گونه اى بود كه آن بزرگواران به (1)1 . كافى، ج1، ص322 : بحار الأنوار، ج50، ص36
(2)2 . تاريخ قم، ص224
(3)3 . رجال نجاشى به تصحيح علامه امينى، ص176
(4)4 . تاج العروس ماده عرض.
عريض فراوان آمد و شد داشتند. در همين نوشته، يك داستان از امام كاظم(عليه السلام)و يك داستان از امام رضا(عليه السلام) در عريض نقل شد و از سياق آن برمى آيد كه آن بزرگواران در عريض به عنوان ميهمان نمى آمده اند، بلكه در آن داراى منزل بوده اند.
در ميان فرزندان و ذريّه على بن جعفر(عليه السلام) دانشمندان و رجال سرشناس بسيارند. شرح حال آنان را در كتب رجال و انساب بايد جست.
قبر على بن جعفر(عليه السلام) كجاست؟
مورخان براى على بن جعفر(عليه السلام) سه مقبره در سه شهر ذكر كرده اند:
الف : قم
در قبرستان «درِ بهشت»، كه اكنون يكى از چهار گلزار شهدا در قم است. بقعه و بارگاه كهنى است به نام على بن جعفر(عليه السلام) كه از دير باز زيارتگاه اهل ولايت بوده است. در زمان ما قبرستان و هم گلزار شهدا را به نام على بن جعفر(عليه السلام)نامند. برخى چون مجلسىِ اول، همين جا را مقبره على بن جعفر(عليه السلام) دانسته اند، امّا فرزند او مجلسىِ دوم گويد: اينكه مقبره على بن جعفر(عليه السلام) در قم باشد، در كتب (1)1 . به عنوان نمونه بنگريد به: انساب الطالبيه، تأليف فخر رازى از صف110 تا 116 ; الفخري فى انساب الطالبيين، از تا 33، تهذيب الأنساب عبيدلى، از ص175 تا 180 ; رياض العلما، ج7، صص197 ـ 198. هر چهار كتاب، چاپ كتابخانه مرحوم آية الله مرعشى است. معتبر نيامده است.
در دايرة المعارف تشيّع آمده است:
احتمال آن است كه بقعه مزبور آرامگاه نواده وى، على بن حسن بن عيسى علوىِ عريضى باشد كه همراه پدر خود از مدينه به قم آمد.
محدّث قمّى مى نويسد: احتمال مى رود قبرى كه در قم است، از آن همين على بن جعفر باشد... بنا و بقعه على بن جعفر (درِ بهشت) متعلّق به نيمه نخستينِ قرن هشتم هجرى است. و به دستور عطا ملك ميرمحمّد حسنى بنياد نهاده شد و باگچ برى هاى رنگينى آراسته گرديد و كار بنا و تكميل و تزيين آن در سال 740هـ . ق. پايان گرفت. گنبد آن به شكل هرم دوازده ترك است كه بر روى پايه بلند آجرى قرار دارد.
ب : سمنان.
در بيرون سمنان مقبره اى است به نام على بن جعفر(عليه السلام) كه داراى قبّه و صحن است.
ج : عريض در مدينه منوّره
علامه سيد محسن امين در اعيان الشيعه مى نويسد: حق اين است كه قبر وى در عريض است; چنانكه نزد مردم مدينه معروف است.
(1)1 . مستدرك الوسائل، چاپ رحلى، ج3، ص626
(2)2 ـ دايرة المعارف تشيّع، ج2، صص458 ـ 459
(3)3 . مستدرك الوسائل، ج3، ص626
(4)4 . اعيان الشيعه، ج8، ص177
محدّث نورى گويد: حق آن است كه قبر وى در عريض است آن چنانكه معروف است در ميان مردم مدينه.
گفتنى است، نويسنده اين سطور، در چند سال پيش، عازم سفر حج بودم كه براى خداحافظى به محضر استاد فرزانه، حضرت آيت الله حسن زاده آملى (زاده الله حسنا) رسيدم، ايشان فرمودند: به مدينه منوره كه مشرف مى شويد، به زيارت قبر على بن جعفر(عليه السلام) در عريض برويد.