از چه راه و به چه دليل بايد وجود خدا را قبول كنيم؟ بشر چه راهى به سوى خدا دارد؟ اساساً بشر به هر عنوان و لباسى، چه تحت عنوان وحى و نبوّت و چه تحت عنوان عرفان و سلوك و چه تحت عنوان فلسفه و كلام، از چه راههايى به سوى خدا و معرفت خدا پيش رفته است؟
به طور كلى راههاى بشر به خداشناسى سه نوع است:
الف. راه دل يا راه فطرت.
ب . راه حس و علم يا راه طبيعت.
ج . راه عقل يا راه استدلال و فلسفه. [ 1ـ مجموعه آثار، ج 6 ، ص 959 ـ 933، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 93 ـ 67 . ]
مى گويند خداشناسى، فطرى هر آدمى است يعنى هر آدمى به مقتضاى خلقت و ساختمان اصلى روحى خود خدا را مى شناسد بدون اينكه نيازى به اكتساب و تحصيل علوم مقدماتى داشته باشد.
لازم است در اينجا توضيحى داده شود:
برخى از مدعيان فطرى بودن خداشناسى مقصودشان از اين مطلب فطرت عقل است، مى گويند انسان به حكم عقل فطرى بدون اينكه نيازى به تحصيل مقدمات استدلالى داشته باشد، به وجود خداوند پى مى برد. توجّه به نظام هستى و مقهوريّت و مربوبيّت موجودات، خودبه خود و بدون اينكه انسان بخواهد استدلال كند، اعتقاد به وجود مدبّر و قاهر را در انسان به وجود مى آورد همچنانكه در همه فطرياتى كه در اصطلاح منطق «فطريّات» ناميده مى شوند مطلب از اين قرار است.