نويسنده سيد محمد مهدى خادمى
لازم است عنوان بحث را در چند قسمت مطرح نمائيم: الف) مخاطبين ما در خاورميانه
ب) مخاطبين ما در شبه قاره هند
ج) مخاطبين ما در جنوب آسيا، اندونزى، مالزى و تايلند
د) مخاطبين ما در آفريقاى سياه
ه) مخاطبين ما در كشورهاى ترك زبان
و با توجه به ضيق وقت وحساسيت (منطقه خاورميانه) تحليل خود را منحصر به شرايط بر اين منطقه محدود مى نمايم
1) وابستگى حكومتهاى آنها به غرب
2) مبارزه حكومت آنها با اسلام گرائى و سركوب آنها
3) اختناق شديد در اكثر كشورهاى حاكم و عدم انتخابات آزاد در حكومتهاى آنها
4) رشد اسلامگرائى و آزادى طلبى در ملتهاى آنها
5) تمايل كشورهاى خاورميانه به حل مشكل خود با دولت فلسطين
6) وجود اختلافات مرزى بين اكثر دولتها آنها
7) جهل وعدم آگاهى لازم از انقلاب اسلامى و مذهب حقه شيعه اثنى عشرى
اما چند مشكل در خاورميانه داريم كه بر مخاطبين ما در حج و شرايط حاكم سياسى آنها بدون تأثير نمى باشد. اولين مشكل اساسى در خاورميانه پس از اشغال قدس شريف حاكميت حرمين شريفين مى باشد ممكن است تصور شود كه كشور عربستان سعودى با داشتن بزرگترين ذخائر نفتى در دنيا و با عهده داشتن اداره حرمين شريفين چگونه براى مسلمين مشكل سازد بلاشك پاسخ به اين سؤال واضح مى باشد.
عربستان كشورى نيست كه در محدوده جغرافى خود محدود گردد بلكه اين كشور با داشتن دلارهاى نفتى و منابع عمده اقتصادى و سياسى كه از ره آورد حجاج بيت الحرام و مشتاقان زيارت حرمين شريفين در طول سال از آن بهره مند است داراى نفوذ تشكلات حلقهاى خصوصاً در تشكلات ذيل داراى مى باشد:
1) سازمان كنفرانس اسلامى
كه با عضويت جميع كشورهاى اسلامى تشكيل مى گردد و مقر اصلى آن
2) سازمان كنفرانس عرب
كه محدود به كشورهاى عربى در خاورميانه مى باشد و مقر آن درز مصر مى باشد
3) شوراى همكارى خليج فارس
كه متشكل از شش كشورهاى عربى خليج فارس يعنى:
1) عربستان سعودى
2) كويت
3) امارات
4) بحرين
5) عمان
6) قطر
مى باشد كه عربستان سعودى با امتياز جمعيتى و سياسى خود در حقيقت اين شورا مى باشد.
اين كشور كه متأسفانه حاكميت مقدس ترين مكان الهى رادر دست دارد با چهرهاى مردم فريب و اسلامى و با وجود افكار انحرافى و تفرقه آميز خود و با ارسال مبلغان تربيت شده در و با وابستگى شديد به آمريكا و كشورهاى غربى سعى دارد خود را به عنوان الگوى اسلام به جهنيان معرفى نمايد. و تا كنون حاكميت اين كشور و نفوذ سياسى و اقتصادى سعودى بر كشورهاى خاورميانه و اسلامى مانع و سدّ بزرگى در مسائل ذيل شده است:
1) وحدت جهان اسلام كه اين كشور با تفرِ انگيزى مانع عمدهاى در وحدت مسلمين مى باشد
2) نجات قدس و اراضى اشغالى از دست صهيونيزم
3) موضع گيرى بر عليه آمريكا و اسرائيل و غرب
4) خروج از وابستگى سياسى و اقتصادى به غرب و آمريكا و جلوگيرى از چيارل ذخائر مسلمين
5) جلوگيرى از برپائى حج ابراهيمى و استفاده لازم از اين كنگره عظيم
6) معرفى چهره كريه و خشن از اسلام به دنيا
اينها نمونه اى بود از خيانتهاى حاكمان سعودى در جهان اسلام.
1) وهابى ها
2) شيعيان بى تفاوت نسبت به انقلاب اسلامى
3) شيعيان طرفدار انقلاب اسلامى در سعودى
1) وابستگى شديد سعودى به آمريكا و تأثير پذيرى از سياست آمريكا
2) رقابت جهت رهبرى جهان اسلام و تضاد بين آنها
3) اختلافات اساسى نسبت به مذاكرات خاورميانه
4) اختلاف نظر در مورد اوپك و سياستهاى نفتى
5) اختلاف اساسى در مورد حج و برائت از مشركين
6) سر دمدارى توطئه اختلاف بين ايران و امارات در مورد جزاير سه گانه ايران
گروه اكثر مخطبين وهابى ما از جناح تندرو ضد حكومت سعودى بعضاً داراى عقائد مشترك سياسى با ما در چند مورد ذيل مى باشد:
1) لزوم مقابله با توطئه هاى استعمارى آمريكا و غرب
2) لزوم اعتراض از به رسميت شناختن اسرائيل و وجوب جنگ بر عليه آنها و عدم شركت در مذاكرات
3) عدم مشروعيت حكام سعودى و حكام خليج فارس اگرچه در اين بندها اظهار نظرى نداريم اما آنها به صورتى رسمى رأس حاكميت فعلى را معين را شخصى فاسد و كافر و ليبرال مى دانند
اما با وجود وحدت ديدگاه سياسى در بسيارى از امور اين گروها و در اختلاف عقيدتى خود با شيعه ضمن بهره مندى از اختلافات ايران و سعودى حداكثر استفاده را در هجوم بر عليه مقدسات شيعه و بر عليه ج، ا، ا به عنوان محور شيعه مى نمايند و همه ساله با طرح عديده و جديده بر عليه مذهب حقه افكار انحرافى خود را به حجاج القا مى نمايند اينها گرچه مدعى هستند كه يهود و آمريكا اولين دشمنان مسلمين مى باشند اما در مقام عمل شيعه را اولين دشمن خود صراحت ما را از صف مسلمين جدا مى دانند.