نقد سندی و محتوایی روایت رد الشمس لعلی ابن ابی طالب (ع)

زهره نریمانی

نسخه متنی -صفحه : 6/ 3
نمايش فراداده

سند حديث

علامه مجلسي و برخي ديگر به سند اين روايات استناد جسته و آن را صحيح مي‌دانند.در موسوعه امام علي(ع), هنگام بررسي روايت, بحث نسبتاً مفصلي درباره سند آن ارائه شده است. ابتدا با بيان اين كه شهرت اين حديث آفاق را پر كرده و بسياري از صحابه چون امام علي و امام حسين و اسماء بنت عميس و .. آن را نقل كرده‌اند ، بر صحت روايت تاكيد و آن را به نقل از علماي پيشين تأييد مي‌كنند . در پايان هم در جواب اشكالات وارد بر آن ـ از جمله ضعف سندي ـ مي‌گويند: به فرض كه ما قبول كنيم سند روايت ضعيف است ولي نقلهاي آن به استفاضه[7] رسيده است؛ آنچه براي رسيدن به اطمينان براي ما كافي است وقوع اصل حادثه است كه همين مقدار براي اثبات آن كفايت مي‌كند.[8] در مقابل در اللآلي المصنوعه به نقل از جوزقاني گفته شده است : هذا حديث منكر، مضطرب .[9]

در اين مقاله ما تلاش مي‌كنيم با توجه به شرح حال رجال و سلسله سند روايت، حديث را از جهت سندي نقد كنيم. چه بسا روايات زيادي بر اساس حرفهاي سياسي يا انگيزه‌هاي ديني و مذهبي با سندهاي متقن و صحيح نقل شده باشد و پس از انجام بررسيهاي محتوايي آشكار شود كه اين روايت ساخته و پرداخته جاعليني است كه از وضع آن اهداف خود را دنبال مي‌كنند .

نكته اي كه از بررسي مجموعه اين روايات به دست مي آيد. آن است كه, روايات مذكور داراي اختلافات و گاه تناقضات عجيبي است و نقل يك روايت با عبارات مختلف كه به روايت حديث منجر شود، از اعتبار آن مي‌كاهد.

گاه مكان رويداد و گاه زمان و گاه علت آن تغيير مي‌كند. اين خود دليل بر ضعف و عدم اعتماد و اطمينان در نقل روايت است. بنا به گفته علامه شيخ محمد حسن مظفر: « إن خصوصيات الروايات متنافيه؛ و هو يكشف عن كذب الواقعه»[10]. ويژگي اين روايتها, تنافي آنها با يكديگر است كه اين خود پرده از دروغ بودن ماجرا بر مي‌دارد. حال به ذكر مواردي از اختلاف روايات نقل شده مي‌پردازيم:

تناقص در روايات

1 . در روايت اول ، علت ترك نماز عصر علي(ع) سخن گفتن آن حضرت با جمجمه ذكر شده است, در حاليكه در روايت دوم آمده است كه پيامبر در هنگام نزول وحي سربر زانوي حضرت علي نهاده بود و ايشان به خاطر رعايت ادب نمي‌خواست از آن حالت خارج شود تا مبادا پيامبر بيدار شود. در روايت سوم علت اين امر بديمني و شومي زمين عنوان شده است.

2 . اختلاف در محلي كه رد الشمس در آن به وقوع پيوست از ديگر موارد اختلافي در اين روايات است . در روايت اول بنا به قراين, اين ماجرا در يك بيابان يا گورستان اتفاق افتاده و بنابر روايت دوم در سرزمين الصهبا و مطابق روايت سوم در جسرالصراه (پل صراه) روي داده‌ آمده است. روايت ششم نيز حاكي از آن است كه اين اتفاق در منزل آن حضرت رخ داده است.

3 . اختلاف و تناقض سوم در اصل ماجرا است ، زيرا مطابق روايات اول تا پنجم نماز حضرت به كلي قضا شده است ولي روايت ششم حاكي از آن است كه حضرت به دليل آنكه نتوانستند نماز خود را ايستاده بخوانند آن را نشسته به جا آوردند و ركوع و سجده آن را با ايماء و اشاره انجام دادند.

نقد علمي حديث رد الشمس

يكي از ملاكهاي مهم نقد حديث, دستاوردهاي قطعي بشر است.[11] از اين رو در ادامه, اين حديث را از اين منظر مورد بررسي قرار خواهيم داد.

تا قبل از اثبات گردش زمين توسط گاليله, نظريه هيئت بطلميوسي حاكم بود. خلاصه نظرات بطلميوس اين است كه : « زمين كره‌اي است ساكن كه در مركز عالم جاي دارد و سه چهارم از سطحش را آب فرا گرفته است و كره هوا بر آن احاطه دارد. سپس كره آتش و بعد فلك قمر كه محيط بر كره آتش است و ستاره‌اي بجز قمر در آن وجود ندارد(آن را احاطه كرده است؛ سپس فلك عطارد و به ترتيب فلك زهره، خورشيد، مريخ، مشتري و زحل كه هر يك بر فلك پيشين خود محيط است.

سپس فلك هشتم كه جايگاه ستارگان ثابت است قرار دارد و بعد فلك اطلس كه خالي از هر گونه ستاره است, محيط بر تمامي افلاك هشتگانه بوده و قطر آن نهايتي ندارد. سرعت حركت فلك اطلس به اندازه‌اي است كه با تمامي افلاك هشتگانه‌اش در هر شبانه‌روز يك دور گرد زمين مي‌گردد.»

بر اساس اين نظريه, زمين كره‌اي است ساكن كه در مركز عالم قرار داد و بقيه ستارگان، سيارات و خورشيد در اطراف آن مي‌گردند.

با قبول اين نظريه بايد بپذيريم كه پديده روز و شب نيز بر اين منوال است كه خورشيد در حال حركت در قسمتي از زمين طلوع مي‌كند و آن ناحيه را روشن مي‌كند و در سير متوالي خود ، دائماً از قسمتي به قسمت ديگر زمين مي‌رود. لذا در ناحيه روشن، غروب خورشيد اتفاق مي‌افتد و قسمت تاريك زمين با پديدة طلوع خورشيد مواجه مي‌شود. در حاليكه حقايق علمي اين مسأله را رد كرده‌اند و خط بطلاني بر اين نظريه كشيده‌اند. پديده طلوع خورشيد . واقعاً به اين معني نيست كه خود خورشيد طلوع مي‌كند. اين پديده به دليل چرخش زمين واقع مي‌شود و چرخش, زمين را به سوي اشعه خورشيد انتقال مي‌دهد. از اين رو در اين مرحله طلوع آن را در افق و رفته رفته بالاي سر خود مي‌بينيم و سپس مجدداً چرخش زمين ما را از مقابل خورشيد جابجا كرده و به شامگاهان مي‌رساند. در موقعيت نهايي يعني حالتي كه خورشيد را در لحظات آخر مي‌بينيد، در مقابل افق قرار دارد و بالاخره بعد از اين حالت، چرخش آن اندكي شما را انتقال داده و همزمان با آن شب هنگام فرا مي‌رسد.[12] با اين مقدمه، اگر صحت روايت مذكور را بپذيريم به اين نتيجه مي‌رسيم كه زمين ثابت است و خورشيد و بقيه ستارگان به دور آن مي‌چرخند. اين درست همان نظريه بطليموسي است كه علم هيئت جديد بطلان آن را معلوم كرد.

با اين مقدمه و نظر به مجموعه رواياتي كه در خصوص ردالشمس وارد شده است, پي مي‌بريم كه روايت مزبور حاكي از ثابت و بي حركت بودن زمين و گردش خورشيد به گرد آن است. زيرا در روايت اول آمده است كه خداوند هفتاد هزار فرشته را با هفتاد هزار زنجير آهنين فرستاد تا بر گردن خورشيد نهادند و آن را به عقب برگشت دادند .

چنانچه ملاحظه شد روايات فوق ناظر به حركت خورشيد و ثبوت زمين است. در حاليكه اين مساله به طور قطع رد شده است و معصوم (عليه السلام) هيچگاه خلاف علم قطعي و يقيني سخن نمي‌گويد.

در موسوعه آمده است كه وقوع اتفاقاتي از اين دست, محال عقلي نيست و از دائره قدرت الهي خارج نيست. [13] اما بايد دانست نه تنها انجام اين كار بلكه انجام هيچ فعلي در هيچ زماني[14] از دائره قدرت الهي خارج نيست. خداوند برهر كاري تواناست: ان الله قادر علي كل شي‌ء ولي حكمت و مشيت الهي بر اين تعلق گرفته است كه امور عالم از طريق اسباب عادي آن انجام گيرد: أبي الله أن يجري الامور الا بالاسباب .

اگر قرار بود خداوند از طريق قدرت خودش و بدون در نظر گرفتن اسباب و مصالح, دست به امور خارق‌العاده بزند, انسان هر لحظه مي‌بايست منتظر امري خارق‌العاده ‌بود.به‌عبارت ديگرهرچند ردالشمس‌محال ذاتي‌نيست‌ولي محال‌وقوعي‌است.

خلاصه اين كه بنا به گفته مولف كتاب ستارگان از ديدگاه قرآن , بازگشت خورشيد موجب برهم خوردن, نظم حاكم بر سيارات منظومه شمسي مي‌شود. گذشته از اين , اگر اين امر به وقوع پيوسته بود, مي‌بايست تمام مردمي كه در آن افق زندگي مي‌كردند آن را مي‌ديدند.خصوصاً اگر در وقت فضيلت نماز عصر كه سه ساعت مانده به غروب است. اتفاق افتاده باشد, در تواريخ نقل مي شد درحاليكه در هيچ يك از تواريخ معتبر اين مساله نقل نشده است.

[7]ـ الخبرالذي تكثرت رواته في كل مرتبه و قديسمي المستفيض بالمشهورايضاً لوضوحه ترجمه:حديث مستفيض حديثي است كه تعداد راويان آن در هر طبقه زياد باشد و گاهي آن را بخاطر وضوحش مشهور نيز مي‌نامند(عبدالله مامقاني، مقباس‌الهدايه في علم الروايه,قم:موسسه‌آل‌البيت(ع)،1411 ق ،ج1،ص 129) .

[8]ـ محمدمحمدي‌ ري‌ شهري وديگران، موسوعه امام‌علي(ع)، ج11،تلخيص‌ازص93تا100.

[9]ـ جلال‌الدين‌‌عبدالرحمن السيوطي، اللآلي المصنوعه‌في الاحاديث‌الموضوعه، ج1, ص 336 و نيز سيوطي حديث مذكور را به دو سند روايت كرده است و آن را با ذكر دليل رد كرده است. خواننده محترم براي اطلاع بيشتر مي‌تواند به كتاب فوق باب مناسب الخلفاء الاربعه صفحه 336 مراجعه كند .همچنين ابي الحسن علي بن محمد بن عراق الكتاني در « تزكيه الشريعه المرفوعه عن الاخبار الشيعه الموضوعه» حديث مذكور را با چهار سند ذكر و سپس ضعف سندي آن را بيان مي‌كند.

[10] ـ ري شهري, ج 11 ، ص 102.

[11]ـ محمدصادق تهراني, ستارگان از ديدگاه قرآن، ص 160 و 161.

[12]ـ م. برانلي فرانكلين , سيارات , ترجمه عادل ارنقي,ص 52.

[13]ـ ري شهري, ,ص101.

[14] ـ نجم/3.