حقوق و وظایف انسان از منظر امام سجاد (ع)

حسن بن علی ابن شعبه ،احمد جنتی

نسخه متنی -صفحه : 9/ 2
نمايش فراداده

حقوق و وظايف انسان از منظر امام سجاد(ع)(1)

خدايت بيامرزد! آگاه باش كه پروردگار را بر تو حقوقى است كه سراپاى وجودت را فراگرفته است: در هر جنبش و آرامشت در هر جايگاهى كه به آن درآيى و در هر اندامى كه آن را حركت دهى و در هر ابزارى كه آن را به كارگيرى، از او بر تو حقى واجب است.

برخى از اين حقوق، بزرگتر از برخى ديگر است و ولاترين حقوق الهى، حق خود حضرت اوست كه پاس‏داشت آن را بر تو واجب كرده است؛ و اين حق، بن‏مايه ديگر حقوق است و هر حقى از آن ريشه مى‏گيرد.

سپس حقوقى است كه نسبت به اندامهاى گوناگونت بر تو واجب كرده و از سرتا قدمت را فراگرفته است؛ چنانكه هريك از اندامهاى هفتگانه چشم و گوش و زبان و دست و پا و شكم و آلت كه كارها بدانها صورت مى‏بندد، بر تو حقى دارد.

خداوند بزرگ، گذشته از اندامها براى كارهايت نيز حقوقى بر گردنت نهاده است، از اين رو، نماز و روزه و صدقه و قربانى و ديگر كارهايت بر تو حقى دارد.

پس از اينها، حقوق ديگر حق‏مدارانى است كه بر تو حق واجب دارند و از همه واجب‏تر، حقوق فرادستان توست، سپس حقوق فرودستان و پس از آن حقوق خويشاوندانت.

...

1. الحرّانى، ابومحمد حسن على. تحف‏العقول، ترجمه احمد جنتى، ص309ـ291، تهران: انتشارات علميه اسلامية، 1363؛ قابل ذكر است كه اين ترجمه را آقاى بهروز رفيعى تصحيح و بازنويسى و ويرايش كرده است.

...

اينها حقوقى است كه از هريك از آنها حقوق ديگرى برمى‏آيد: حق رهبران بر سه بخش است كه واجب‏ترين آنها، حق كسى است كه به نيرو تو را رهبرى مى‏كنند. پس از آن حق كسى است كه پيشواى علمى توست و سپس حق كسى است كه امور مالى تو را اداره مى‏كند. هر پيشوا و رهبرى، امام به شمار مى‏رود.

حق زيردستان تو نيز سه بخش است: از همه واجب‏تر حق كسانى است كه بر آنها چيرگى دارى. سپس حق كسانى است كه از تو مى‏آموزند؛ زيرا جاهل، زيردست عالم است و پس از آن حق كسانى چون زنان و خادمان است كه در اختيار تو هستند. حقوق خويشاوندان بسيار و چونان سلسله نسب پيوسته و هركه نزديك‏تر باشد حقش بيش‏تر و مقدم بر همه حق مادر است. بعد به ترتيب، پدر و فرزند و برادر و ديگر خويشان نيز هريك كه نزديك‏تر است حقوق بيش‏ترى دارد.

سپس به ترتيب، حق آن‏كه آزادت كرده است، آن‏كه آزادش كرده‏اى، آن كه به تو احسان كرده است، مؤذن نماز، پيشنماز، هم‏نشين، همسايه، رفيق، مال، بدهكار، طلبكار، معاشر، كسى كه بر تو ادعايى دارد، آن كه بر او ادعايى دارى، كسى كه با تو مشورت مى‏كند، آن‏كه با او مشورت مى‏كنى، كسى كه از تو اندرز جويد، آن‏كه به او اندرزگويى، بزرگ‏تر، كوچك‏تر، كسى كه درخواستى دارد، آن كه از او درخواستى دارى، آن‏كه با حرف يا عمل به تو بد كرده و يا با گفتار يا كردار ـ آگاهانه يا ناخودآگاه ـ خشنودت كرده است، عموم هم‏كيشان، اهل ذمّه و سرانجام، حقوقى كه لازمه پيامد حالتها و مناسبت‏هاى گوناگون است.

خوشا به‏حال كسى كه خداوند او را در اداى حقوقى كه بر گردنش نهاده است يارى كند و به او پيروزى و پايدارى بخشد. (و اينك تفصيل حقوق):

حق خدا

1. حق خداى بزرگ آن است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى. اگر با اخلاص چنين كنى، خدا تعهد كرده است كه كار دنيا و آخرتت را اصلاح و آنچه در دنيا دوست دارى برايت فراهم كند.