رفتار علوی

سید علی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 85/ 15
نمايش فراداده

شاگرد پيامبر بودن هنر بزرگ على است

نبى مكرم اسلام جداى از خصوصيات معنوى و نورانيت و اتصال به غيب و آن مراتب و درجاتى كه امثال بنده از فهميدن آنها هم حتّى قاصر هستيم، از لحاظ شخصيت انسانى و بشرى، يك انسان فوق العاده، طراز اول و بى نظير است. شما درباره ى اميرالمؤمنين مطالب زيادى شنيده ايد؛ همين قدر كافى است عرض شود كه هنر بزرگ اميرالمؤمنين اين بود كه شاگرد و دنباله رو پيامبر بود. يك شخصيت عظيم، با ظرفيت بى نهايت و با خلق و رفتار و كردار بى نظير، در صدر سلسله ى انبيا و اوليا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظف شده ايم كه به آن بزرگوار اقتدا كنيم؛ كه فرمود: 'ولكم فى رسول اللّه اسوة حسنة'. ما بايد به پيامبر اقتدا و تاءسى كنيم؛ نه فقط در چند ركعت نماز خواندن؛ در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و در معامله مان هم بايد به او اقتدا كنيم؛ پس بايد او را بشناسيم.

خطبه هاى نماز جمعه تهران

23/ 2/ 1379

اعتماد كامل پيامبر به على

'و ما نزلت برسول اللّه "صلى اللّه عليه و اله" نازلة قطّ الاّ دعاه فقدمه ثقة به'؛ هر وقت مساءله ى مهمى براى پيامبر پيش مى آمد، پيامبر او را صدا مى كرد و جلو مى انداخت؛ به خاطر اين كه به او اعتماد داشت و مى دانست كه اولا خوب عمل مى كند؛ ثانيا از كار سخت سرپيچى ندارد؛ ثالثا آماده ى مجاهدت در راه خداست. مثلا در 'ليلة المبيت' آن شبى كه پيامبر مخفيانه از مكه به مدينه آمد يك نفر بايد آن جا در آن رختخواب مى خوابيد؛ پيامبر على را جلو انداخت، در جنگها، اميرالمؤمنين را جلو مى فرستاد؛ در كارهاى مهم، هر مساءله ى اساسى و مهمى كه پيش مى آمد، على را جلو مى انداخت؛ 'ثقة به'؛ چون اطمينان داشت و مى دانست كه او برنمى گردد؛ نمى لرزد و خوب عمل خواهد كرد. ببينيد، صحبت اين نيست كه امثال بنده آدمهاى حقير و ضعيف ادعا كنيم كه مى خواهيم اين طورى عمل كنيم؛ نه، صحبت اين است كه ما بايد در اين جهت حركت كنيم. انسان مسلمان پيرو على، خطش بايد اين خط باشد و هرچه بتواند، جلو برود. بعد فرمود: 'و ما اطاق احد عمل رسول اللّه "صلى اللّه عليه واله" من هذه الا مة غيره'؛ هيچ كس از اين امت طاقت اين را نداشت كه مثل پيامبر عمل كند، مگر او؛ او بود كه مثل پيامبر در همه جا مى رفت؛ هيچ كس ديگر نمى توانست به دنبال پيامبر و پا جاى پاى آن حضرت حركت كند. 'و ان كان ليعمل عمل و جل كان وجهه بين الجنة و النار'؛ با همه ى اين كارهاى بزرگ و خداپسند و مؤ منانه، رفتار او، رفتار يك انسان بين خوف و رجا بود؛ از خدا ترسناك بود، كانّه او را بين بهشت و جهنم قرار داده اند؛ در يك طرف بهشت را مى بيند، در يك طرف جهنم را مى بيند. 'يرجو ثواب هذه و يخاف عقاب هذه'. خلاصه ى اين جمله اين است كه به اين همه مجاهدت، به اين همه انفاق، به اين همه عبادت، مغرور نمى شد. ما حالا دو ركعت نافله و چند جمله دعا كه بخوانيم، و اگر دو قطره اشك بريزيم، فورا مغرور مى شويم كه بله ديگر، 'اين منم طاووس عليين شده'! اما اميرالمؤمنين با اين انبوه عمل صالح، مغرور نمى شد.