رفتار علوی

سید علی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 85/ 69
نمايش فراداده

اصحاب خاص اميرالمؤمنين در هيچ شرايطى دچار اشتباه نشدند

عظمت امثال عمار ياسر، به همين است. عظمت آن اصحاب خاص اميرالمؤمنين "عليه الصّلاة والسّلام" در همين است كه در هيچ شرايطى دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نكردند. من در موارد متعدد در جنگ صفين، اين عظمت را ديده ام؛ البته مخصوص جنگ صفين هم نيست. در بسيارى از آن جاهايى كه براى جمعى از مؤ منين، نكته يى مورد اشتباه قرار مى گرفت، آن كسى كه مى آمد و با بصيرت نافذ و با بيان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف مى كرد، عمار ياسر بود. انسان در قضاياى متعدد اميرالمؤمنين از جمله در صفين نشان وجود اين مردِ روشنگرِ عظيم القدر را مى بيند.

جنگ صفين ماهها طول كشيد؛ جنگ عجيبى هم بود. مردم افراد مقابل خود را مى ديدند كه نماز مى خوانند، عبادت مى كنند، نماز جماعت و قرآن مى خوانند؛ حتّى قرآن سرنيزه مى برند! خيلى دل و جراءت مى خواست كه كسى روى اين افرادى كه نماز مى خوانند، شمشير بكشد.

در روايتى از امام صادق "عليه الصّلاة والسّلام" نقل شده است كه اگر اميرالمؤمنين "ع" با اهل قبله نمى جنگيد، تكليف اهل قبله ى بد و طغيانگر تا آخر معلوم نمى شد. اين على بن ابى طالب بود كه اين راه را باز نمود و به همه نشان داد كه چه كار بايد كرد. بچه هاى ما، وقتى كه به بعضى از سنگرهاى جبهه ى مهاجم وارد مى شدند و آنها را اسير مى گرفتند، در سنگرهايشان مهر و تسبيح پيدا مى كردند! بله، درست مثل همان كسانى كه مقابل اميرالمؤمنين "ع" قرار داشتند و نماز هم مى خواندند و نتيجتا يك عده هم به شبهه مى افتادند. آن كسى كه سراغ اينها مى رفت، عمار ياسر بود. اين، هوشيارى و آگاهى است و كسى مثل عمار ياسر لازم است.

ديدار با اقشار مختلف مردم "روز سى ام ماه مبارك رمضان"، 6/ 2/ 1369

تشبث به روش هاى غير اخلاقى به هيچ وجه صحيح نيست

اميرالمؤمنين درباره ى كسى كه سزاوار امارت بر مردم يا به دست گرفتن بخشى از كارهاى مردم است؛ كه البته اين از موضع رياست يك كشور شروع مى شود و تا مديريتهاى پايين تر و كوچكتر ادامه پيدا مى كنداميرالمؤمنين اين توصيه ها را براى فرمانداران و استانداران خود مى فرمودند؛ اما براى قاضى يك شهر و مسؤ ول يك بخش و مدير گوشه يى از گوشه هاى اين دستگاه عريض و طويل هم صادق بود مى فرمايند:'فكان اول عدله نفى الهوى عن نفسه'؛ اولين قدم او در راه عدالت اين است كه هوى و هوس را از خودش دور كند؛ 'يصف الحق و يعمل به'؛ حق را بر زبان جارى و توصيف كند و نيز به آن عمل نمايد.به همين خاطر است كه در اسلام، قدرت با اخلاق پيوسته است و قدرت عارى از اخلاق، يك قدرت ظالمانه و غاصبانه است. روشهايى كه براى كسب قدرت و حفظ آن به كار گرفته مى شود، بايد روشهاى اخلاقى باشد.در اسلام، كسب قدرت به هر قيمتى، وجود ندارد؛ اين طور نيست كه كسى يا جمعى حق داشته باشند به هر روش و وسيله يى متشبث بشوند، براى اين كه قدرت را به دست بياورند همان گونه كه امروز در خيلى از مناطق دنيا رايج است نه، قدرتى كه از اين راه به دست بيايد و يا حفظ شود، قدرت نامشروع و ظالمانه است.

در اسلام، روشها خيلى مهم اند؛ روشها مثل ارزشها هستند. در اسلام همچنان كه ارزشها خيلى اهميت دارند، روشها هم اهميت دارند و ارزشها بايد در روشها هم خودشان را نشان بدهند.امروز اگر مى خواهيم حكومت ما به معناى حقيقى كلمه اسلامى باشد، بدون ملاحظه بايد در همين راه حركت كنيم.مسؤولان بخشهاى مختلف، قواى سه گانه، مديران ميانى، همه و همه بايد سعى شان اين باشد كه براى كارها و پيشبرد اهدافشان، از روش سالم و اخلاقى استفاده كنند.استفاده از اين روش ممكن است در جايى ناكاميها و دردسرهايى را هم به لحاظ كسب قدرت به وجود آورد؛ اما در عين حال اين متعين است كه از نظر اسلام و از نظر اميرالمؤمنين، تشبث به روشهاى غير اخلاقى به هيچ وجه صحيح نيست؛ راه على اين است و ما بايد اين گونه حركت كنيم.

خطبه هاى نماز جمعه تهران، 26/ 12/ 1379