حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 205
نمايش فراداده

طرف مشرق در بالاترين ارتفاع عبور كند «اِستوا» است. و در اين حالت آفتاب مايل به مشرق و مغرب نيست و راست و برابر در دايره نصف النهار قرار مىگيرد.

  • 373) دگر باره ز دور چرخ دوّار زوال و عصر و مغرب شد پديدار

  • زوال و عصر و مغرب شد پديدار زوال و عصر و مغرب شد پديدار

چرخ = فلك، كره آسمانى.

دوّار = دور زننده، گردش كننده.

زوال = نابودى، فنا، نيستى، هرگاه آفتاب از خط استوا بگذرد، زوال آفتاب گويند.

عصر = حركت آفتاب بعد از زوال است كه در اين حالت سايه هر شىء دو برابر آن شىء مىشود.

مغرب = هرگاه آفتاب در افق غربى ناپيدا شود، مغرب گويند.

بنا بر اين چون حركت فلك دايرهوار است همان طور كه از جانب مشرق به واسطه حركت آفتاب در درجات بالا ـ ارتفاع ـ صبح و طلوع و استوا پيدا مىشود بعد از عبور آفتاب از دايره نصف النهار از جانب غرب در درجات پايين ـ انحطاط ـ زوال و عصر و مغرب آشكار مىشود.

  • 374) بود نور نبىّ خورشيد اعظم گه از موسى پديد و گه ز آدم

  • گه از موسى پديد و گه ز آدم گه از موسى پديد و گه ز آدم

نور نبىّ = عبارت از روح اعظم و عقل كلّ است زيرا «اوّل ما خلق الله نورى»(1)

پس نور وجود حضرت محمد(صلى الله عليه وآله)بر انبياء و اولياء مانند نور خورشيد است كه بر همه موجودات عالم مىتابد و آنها را زنده و روشن مىكند.

و نبوّت زمانى از حضرت موسى(عليه السلام)و زمانى از حضرت آدم(عليه السلام)ظهور مىكند.

ذكر نام موسى به آن جهت آمده است، كه آگاهى و اطلاع حضرت موسى(عليه السلام) از

1. حديث نبوى: اولين چيزى كه خداوند آفريد نور من بود.