حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 300
نمايش فراداده

علق»(1) از آب و گل آفريده شد و به طور كلّى از ماديّات صاف و پاك شد از جانب حقّ به حكم «نفخت فيه من روحى»(2) روح در كالبد او دميده مىشود و آدمى به زيور انسانى آراسته مىگردد.

  • 612) چو يابد تسويه اجزاى اركان در او گيرد فروغ عالم جان

  • در او گيرد فروغ عالم جان در او گيرد فروغ عالم جان

تسويه = برابر كردن، مساوى ساختن(ف-م)

اجزاى اركان = منظور عناصر اربعه آتش، باد، آب و خاك است.

فروغ = روشنايى

عالم جان = عالم ارواح

هر گاه چهار عنصر آتش، باد، آب و خاك به اعتدال و مساوات برسند طبيعت انسان را به وجود مىآورند و آنگاه روشنايى نور روح در بدن آدمى مىتابد و ظلمت آب و گل بدن را از بين مىبرد.

تمثيل براى روح و تشبيه آن به خورشيد


  • 613) شعاع جان سوى تن وقت تعديل چو خورشيد زمين آمد به تمثيل

  • چو خورشيد زمين آمد به تمثيل چو خورشيد زمين آمد به تمثيل

آن هنگامى كه اجزاى اركان به اعتدال و مساوات مىرسند شعاع نور روح به تن مىتابد و ظلمت كوه تن تيره و خاكى آدمى را روشن مىكند همان طور كه شعاع نور خورشيد به زمين تاريك مىتابد و آن را روشن مىكند.شيخ روح را تشبيه به خورشيد كردهاست كه باعث روشنايى تن مىگردد.

  • 614) اگر چه خور به چرخ چارمين است شعاعش نور تدبير زمين است

  • شعاعش نور تدبير زمين است شعاعش نور تدبير زمين است

1. علق، آيه 2.

2. حجر، آيه 29.