حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون بدن آدمى تركيبى از چهار عنصر است كه به صورت يك چيز واحد در آمده است و هر گاه چهار طبع در بدن آدمى مجموع و متّحد گردند، اين اجزاء طبيعت انسان را مىسازند و در اين حالت تشخيص و تمييز از آن اجزا به صورت فردى از بين مىرود.




  • 609) بسيط الذّات را مانند گردد
    ميان اين و آن پيوند گردد



  • ميان اين و آن پيوند گردد
    ميان اين و آن پيوند گردد



بسيط = ساده، غير قابل تجزيه، آنچه كه جزء نداشته باشد مانند حقّ تعالى كه بسيط حقيقى است، آنچه كه جسم و جسمانى نباشد مانند عقول و نفوس(ف-م)

اين و آن = به ترتيب مركّب و بسيط الذات يا بدن و روح است.

«مركّب» كه بدن آدمى است، به سبب اتحاد اجزا مانند «بسيط» واحد و غير قابل تجزيه مىگردد و روح انسانى بين آنها-مركّب و بسيط- پيوند برقرار مىكند.به عبارت ديگر بدن و روح به يكديگر مرتبط مىشوند.




  • 610) نه پيوندى كه از تركيب اجزاست
    كه روح از وصف جسميّت مبرّاست



  • كه روح از وصف جسميّت مبرّاست
    كه روح از وصف جسميّت مبرّاست



مبرّا = پاك شده، تبرئه شده(ف-م)

پيوند روح و بدن آدمى از نوع پيوند تركيب اجزا به يكديگر نمىباشد زيرا اجزا جسم هستند و روح از صفت جسم بودن پاك است يعنى روح با بدن تركيب نمىشود بلكه روح تعلّق به بدن دارد.




  • 611) چو آب و گل شود يك باره صافى
    رسد از حقّ بدو روح اضافى



  • رسد از حقّ بدو روح اضافى
    رسد از حقّ بدو روح اضافى



يك باره = ب363

هنگامى كه انسان به حكم «ولقد خلقناالانسان من صلصال»(1) و «خلق الانسان من

1. حجر، آيه 26.




/ 460