تمثيل در بيان تغيير و تحول عالم در هر زمان - حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظاهر و پيدا مىگردد مانند نسبت ساعت به روز و نسبت روز به ماه و نسبت ماه به سال است زيرا چنانكه مىدانيم سال تفصيل ماه و ماه تفصيل روز و روز تفصيل ساعت مىباشد. بنا بر اين طامتالكبرى ـ روز قيامت ـ تفصيل جهان فانى و يوم عمل مىباشد.

تمثيل در بيان تغيير و تحول عالم در هر زمان






  • 648) اگر خواهى كه اين معنى بدانى
    تو را هم هست مرگ و زندگانى



  • تو را هم هست مرگ و زندگانى
    تو را هم هست مرگ و زندگانى



مرگ = مردن، موت، فنا(ف-م)

زندگانى = زنده بودن، زيستن، حيات، عمر (ف-م)

اگر مىخواهى بدانى كه «نيست و هست جهان» و «طامتالكبرى» چيست آنها را با مرگ و حيات خود مقايسه كن زيرا اين دو معنى نيز در انسان كه عالم صغير است ديده مىشود.




  • 649) ز هر چه در جهان از زير و بالاست
    مثالش در تن و جان تو پيداست



  • مثالش در تن و جان تو پيداست
    مثالش در تن و جان تو پيداست



زير = منظور «عناصر اربعه»(1) و «مواليد سه گانه»(2) است، جهان مادى

بالا = منظور عقول و نفوس و افلاك است، جهان معنوى

هر چه در عالم مادّه و ملكوت وجود دارد مثال و نمود آن در تن و جان آدمى پيدا و ظاهر است. و به همين سبب حكما جهان را عالم كبير و انسان را عالم صغير دانستهاند.




  • 650) جهان چون توست يك شخص معيّن
    تو او را گشته چون جان، او تو را تن



  • تو او را گشته چون جان، او تو را تن
    تو او را گشته چون جان، او تو را تن



1. آتش، باد، آب، خاك.

2. جماد، نبات، حيوان.




/ 460