«ما حاوى سرّ كن فكانيم
اين جمله جهان مثال جسم است
مائيم محيط هر دو عالم
آن گنج نهان به ما عيان شد
چون مظهر ظاهريم و باطن
بيرون ز احاطه جهانيم
از ما مطلب نشان اسيرى
از نام و نشان چو بى نشانيم»(1)
ما نسخه جامع جهانيم
ما جان جهان و جان جانيم
بنگر كه چو بحر بيكرانيم
ما خود به طلسم داستانيم
هم عين عيان و هم نهانيم
برتر ز زمين و از مكانيم
از نام و نشان چو بى نشانيم»(1)
از نام و نشان چو بى نشانيم»(1)
در بيان اينكه انسان سه نوع مردن دارد
651) سه گونه نوع انسان را ممات است
يكى هر لحظه وان بر حسب ذات است
يكى هر لحظه وان بر حسب ذات است
يكى هر لحظه وان بر حسب ذات است
1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص 502.2. فرهنگ لاروس عربى فارسى، مترجم سيد حميد طبيبيان، جلد اول، تهران، انتشارات امير كبير، 1363.3. قصص، آيه 88.