تمثيل در بيان حقيقت وجود مطلق - حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تمثيل در بيان حقيقت وجود مطلق






  • 484) بخارى مرتفع گردد ز دريا
    به امر حقّ فرو بارد به صحر



  • به امر حقّ فرو بارد به صحر
    به امر حقّ فرو بارد به صحر



به سبب حرارت نور خورشيد كه بر دريا مىتابد آب دريا بخار مىشود و به آسمان مىرود. در حقيقت آن بخار، آب است كه هوا شده و به صورت بخار به آسمان رفته است، و به اراده و فرمان خداوند باران شده و بر روى صحراها مىبارد.

«سبحان من لا يجرى فى ملكه الاّ ما يشاء»(1)




  • 485) شعاع آفتاب از چرخ چارم
    براو افتد شود تركيب با هم



  • براو افتد شود تركيب با هم
    براو افتد شود تركيب با هم



چرخ چهارم = فلك چهارم كه خانه شرف آفتاب است. براى فهم بيشتر مطلب به بيت شماره 225 مراجعه شود.

هنگامى كه بخار آب دريا به صورت باران بر صحرا باريد.آفتاب از فلك چهارم بر آن بارانِ به خاك افتاده، تابيد و گرمى و حرارت نور آفتاب با آب و خاك آميخته و تركيب شد.




  • 486) كند گرمى دگر ره عزم بالا
    در آويزد بدو آن آب دري



  • در آويزد بدو آن آب دري
    در آويزد بدو آن آب دري



دگر ره = دوباره

گرمى = حرارت نور آفتاب

بالا = منظور كره آتش كه مركز آفتاب است.

حرارات نور آفتاب هنگامى كه با آب و خاك آميخته شد به واسطه عشقى كه به مبدأ و اصل خود داشت به حكم «كلّ شىء يرجع الى اصله»(2) آهنگ برگشت به سوى

1. بزرگ و منزّه است خداوندى كه در قلمرو حكومت او فرمان جارى نمىشود مگر آنچه او بخواهد.

2. هر چيزى به اصل خود بر مىگردد.




/ 460