1 ـ در معنى تفكر
70) نخست از فكر خويشم در تحيّر
چه چيز است آنكه گويندش تفكّر
چه چيز است آنكه گويندش تفكّر
چه چيز است آنكه گويندش تفكّر
«معرفت اصل شناسايى بود
در طريق معرفت نايى درست
تا تو خود را بازنشناسى درست(1)»
چشم دل را نور بينايى بود
تا تو خود را بازنشناسى درست(1)»
تا تو خود را بازنشناسى درست(1)»
71) مرا گفتى بگو چبْوَد تفكر
كزين معنى بماندم در تحيّر
كزين معنى بماندم در تحيّر
كزين معنى بماندم در تحيّر
72) تفكر رفتن از باطل سوى حق
به جزو اندر بديدن كل مطلق
به جزو اندر بديدن كل مطلق
به جزو اندر بديدن كل مطلق
1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص 50.