در بيان معنى واصل شدن به حق - حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هستى = ب 443

تعيّنات وجود كه نمودى فرضى مىباشند و حجابى بين تو و حق گرديدهاند و حقيقت ندارند، آنها را از هستى مطلق جدا كن تا بدانى كه تو نسبت به خدا بيگانه نيستى و با دور كردن حجاب غير، مىتوانى خود را به اصل وجود آشنا كنى.

در بيان معنى واصل شدن به حق






  • 465) چرا مخلوق را گويند واصل
    سلوك و سير او چون گشت حاصل؟



  • سلوك و سير او چون گشت حاصل؟
    سلوك و سير او چون گشت حاصل؟



واصل = كسى كه به طريق سلوك، منازل و مراحل معرفت را طى كرده و به منزل و مقصد توحيد رسيده و واصل به حق شده باشد.(ش - ل)

چرا به سالك كه يكى از مخلوقات عالم است «واصل» مىگويند و سير و سلوك چيست و چگونه براى سالك حاصل مىشود؟




  • 466) وصال حقّ ز خلقيّت جدايى است
    ز خود بيگانه گشتن آشنايى است



  • ز خود بيگانه گشتن آشنايى است
    ز خود بيگانه گشتن آشنايى است



وصال = عبارت از آن است كه سالك از هستى مجازى خود جدا شده و به حق متّصل گردد.(ش-ل)

خلقيّت = مرتبه انسانى، مقام و مرتبه مخلوق بودن

در حقيقت وصال حق، جدايى سالك ازمرتبه مخلوق بودن و تعيّنات وجود مجازى اوست. همچنين وصال حق، بيگانه شدن از هستى موهومى سالك و به عبارتى فناى وجود او در حق است و اين ابتداى آشنايى سالك با حقيقت وجوداست.




  • «يار با ماست از ما كى جداست
    مايى ما پرده ادبار ماست



  • مايى ما پرده ادبار ماست
    مايى ما پرده ادبار ماست



/ 460