حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 314
نمايش فراداده

ظاهر و پيدا مىگردد مانند نسبت ساعت به روز و نسبت روز به ماه و نسبت ماه به سال است زيرا چنانكه مىدانيم سال تفصيل ماه و ماه تفصيل روز و روز تفصيل ساعت مىباشد. بنا بر اين طامتالكبرى ـ روز قيامت ـ تفصيل جهان فانى و يوم عمل مىباشد.

تمثيل در بيان تغيير و تحول عالم در هر زمان


  • 648) اگر خواهى كه اين معنى بدانى تو را هم هست مرگ و زندگانى

  • تو را هم هست مرگ و زندگانى تو را هم هست مرگ و زندگانى

مرگ = مردن، موت، فنا(ف-م)

زندگانى = زنده بودن، زيستن، حيات، عمر (ف-م)

اگر مىخواهى بدانى كه «نيست و هست جهان» و «طامتالكبرى» چيست آنها را با مرگ و حيات خود مقايسه كن زيرا اين دو معنى نيز در انسان كه عالم صغير است ديده مىشود.

  • 649) ز هر چه در جهان از زير و بالاست مثالش در تن و جان تو پيداست

  • مثالش در تن و جان تو پيداست مثالش در تن و جان تو پيداست

زير = منظور «عناصر اربعه»(1) و «مواليد سه گانه»(2) است، جهان مادى

بالا = منظور عقول و نفوس و افلاك است، جهان معنوى

هر چه در عالم مادّه و ملكوت وجود دارد مثال و نمود آن در تن و جان آدمى پيدا و ظاهر است. و به همين سبب حكما جهان را عالم كبير و انسان را عالم صغير دانستهاند.

  • 650) جهان چون توست يك شخص معيّن تو او را گشته چون جان، او تو را تن

  • تو او را گشته چون جان، او تو را تن تو او را گشته چون جان، او تو را تن

1. آتش، باد، آب، خاك.

2. جماد، نبات، حيوان.