حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 315
نمايش فراداده

به طور كلّى جهان و مراتب عالم مانند آدمى، يك شخص معيّن است و همان طور كه آدمى داراى بدن و روح است و حيات و قوام بدن وابسته به روح مىباشد، جهان نسبت به آدمى مانند بدن و انسان نيز روح جهان محسوب مىگردد. و چون تن آدمى به اعتبار روح به كمال و معرفت مىرسد، شناخت عالم و كمال حقيقى آن به اعتبار انسان مىباشد.

  • «ما حاوى سرّ كن فكانيم اين جمله جهان مثال جسم است مائيم محيط هر دو عالم آن گنج نهان به ما عيان شد چون مظهر ظاهريم و باطن بيرون ز احاطه جهانيم از ما مطلب نشان اسيرى از نام و نشان چو بى نشانيم»(1)

  • ما نسخه جامع جهانيم ما جان جهان و جان جانيم بنگر كه چو بحر بيكرانيم ما خود به طلسم داستانيم هم عين عيان و هم نهانيم برتر ز زمين و از مكانيم از نام و نشان چو بى نشانيم»(1) از نام و نشان چو بى نشانيم»(1)

در بيان اينكه انسان سه نوع مردن دارد


  • 651) سه گونه نوع انسان را ممات است يكى هر لحظه وان بر حسب ذات است

  • يكى هر لحظه وان بر حسب ذات است يكى هر لحظه وان بر حسب ذات است

ممات = مرگ، زمان مرگ(2)

انسان داراى سه نوع مرگ است: يكى از آنها همان طور كه در بيت 642 بيان شد، هر لحظه و در يك طرفةالعين و به اقتضاى ذات و به حكم «كلّ شىء هالك»(3)

1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص 502.

2. فرهنگ لاروس عربى فارسى، مترجم سيد حميد طبيبيان، جلد اول، تهران، انتشارات امير كبير، 1363.

3. قصص، آيه 88.