اگر حركت خورشيد و طلوع و غروب و شدت و ضعف اشعه نور آن پيوسته يكسان و بىهيچ تغييرى بود.
مغز = اصل، در اينجا منظور آفتاب است.
پوست = فرع، در اينجا منظور عالم ماده، دنياى ظاهرى است.
اگر چنين بود براى هيچكس معلوم نمىشد كه اين روشنايى كه در عالم وجود دارد از پرتو نور خورشيد است يا از عالم ماده و اگر اين معنى معلوم نمىشد هيچ فرقى بين مغز و پوست و يا بين خورشيد و دنياى ظاهر وجود نداشت.
دنيا و هر آنچه در اوست همگى نمودها و جلوههاى ذات الهى است و حق نيز به خاطر شدت و غايت پيدايى، در موجودات عالم پنهان مىباشد همان طور كه در نصفالنهار به دليل شدت نور آفتاب چشم از درك آفتاب ناتوان است.
نقل = انتقال، جابجايى (ف-م)
تحويل = دگرگونى، تغيير حالت(ف-م)
1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص69.