حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون پرتو الهى و فروغ تجلّيات او پيوسته در موجودات جارى و سارى است و هيچگاه نمىشود كه اين فيض از فياض مطلق جدا و قطع گردد بنابراين مطلق خداوندى هرگز داراى حركت و دگرگونى نيست. همان طور كه نور خورشيد از جرم خورشيد جدا نمىشود.




  • «نشود نور زآفتاب جدا
    كيست آخر كسى كه بتواند
    98) تو پندارى جهان خود هست دائم
    به ذات خويشتن پيوسته قائم



  • كى شود فيض منقطع زخدا
    كه ز ذات اقتضا بگرداند(1)»
    به ذات خويشتن پيوسته قائم
    به ذات خويشتن پيوسته قائم



(با توجه به ابياتى چند كه در قبل ذكر شد مشخص شد كه ممكنالوجود پرتوى از نور واجبالوجود است كه در موجودات عالم آشكار شده است و اين خيال متصوّر است كه موجودات عالم وهم و خيال است و وجودشان قائم به خود است در حالى كه منشأ اين پندار دوام و بقاى پرتو الهى است كه در اشياء تجلّى يافته است.) و چون حكما و فلاسفه توان مشاهده انوار حق تعالى و پرتو آفتاب و وحدت حقيقى را ندارند مىپندارند كه عالم ماده به خودى خود وجود دارد و دوام و قوام آنها بسته به وجود اشياء است.




  • «عقل از سر اين سخن چنان دور
    كان ذرّه زآفتاب پر نور»(2)



  • كان ذرّه زآفتاب پر نور»(2)
    كان ذرّه زآفتاب پر نور»(2)






  • 99) كسى كو عقل دور انديش دارد
    بسى سرگشتگى در پيش دارد



  • بسى سرگشتگى در پيش دارد
    بسى سرگشتگى در پيش دارد



دور انديشى در اين بيت صفتى منفى براى عقل مىباشد. چون از نظر عرفا صاحبان عقول از درك مشاهده حق ناتوانند. و مراد از عقل، قوه تعقل است و عارف كليد معرفت حق را دل مىداند نه عقل. بنابرين عاقل كه به طريق عقل و استدلال

1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص73.

2. همان، همان صفحه.


/ 460